– از شهر صدای فریاد و ناله اناث و اطفال بلند گردید… …یک دفعه | س.نعیمی
– از شهر صدای فریاد و ناله اناث و اطفال بلند گردید…
…یک دفعه صدای توپ و بمب بلند شد. به قونسول [آمریکا] گفتم معلوم است این توپ و بمب از طرف مسیحیان انداخته میشود، زیرا که مسلمانان توپ و بمب ندارند. لازم است قدغن نماید این اقدام غیر منتظر را که باعث وحشت و اضطراب اهالی خاصه زن و بچه است… با وجود این توپ ساکت نشده بر شدت شلیک تفنگ هم افزوده و از شهر صدای فریاد و ناله اناث و اطفال بلند گردید…
زد و خورد در محله هزاران- صفحه۴ و ۵
– غارت خانهها ، قتل اطفال و ارتکاب افعال شنیعه
تا دو ساعت از شب گذشته صدای توپ از دو سمت یعنی از طرف قریه چهاربخش و دیکاله بلند بود و گلوله به شهر انداخته میشد و ناله و ضجه زن و بچه و صدای فریاد یا حسین بلند بود…
…معلوم شد دیروز غروب، همین که صدای تفنگ در شهر بلند شده جمعی از جلوها که در وسط شهر در کاروانسرای مرحوم حاجی مستشار لشکر بودند درها را بسته و پنجرهها را سنگر نموده از آنهایی که در کوچه بوده و یا عبور
میکردهاند، جمعی را من جمله چند نفر طفل بودهاست مقتول کردهاند. شبانه جمعی از مسیحیان به خانههای مسلمانان که در خارج از دروازه بوده ریخته و هشت نفر زن و مرد را کشته که یکی خانعلی نام، فراش کارگذاری (وزارت خارجه) بود. خانهها را غارت نموده و افعال شنیعه را مرتکب و زنها را بیعصمت کردهاند.
ادامه زد و خورد – صفحه ۸
– جنائز مسلمین در میان کوچه ماندهاست.
همچنین در محله یوردشاه و عسکرخان به خصوص یوردشاه خانههای مسلمانان (به دست ارامنه و جلوها) تاراج و احتراق گردید. جمع کثیری از مسلمانان مقتول و وقایع شرمآور ننگین روی دادهاست. از جمله خانههایی که در همان شب غارت و احتراق شدهبود. خانه مرحوم مغفور حاج علی اشرف آقا از اجله سادات و مجتهدین ارومی بودهاست. آقای علی آقا پسران مرحوم فقط توانستهبود دست اهل و عیال خود را گرفته از خانه همسایه فرار کرده و جانی به سلامت برد. استماع این اوضاع رقتآور و حادثات ناگوار مردم بدبخت را دچار بهت و حیرت کرد. باز خبر رسید که در کوچه نوکچر جمعی از مسلمانان را کشتهاند و جنائز در میان کوچه ماندهاست…
محله به محله- صفحه ۸ و ۹
– جنایات (ارامنه) درارومی مادامی که دنیا باقی است از خاطرهها فراموش نخواهد شد و صفحه تاریخ عالم را سیاه خواهد نمود.
…صدای تفنگ از شهر بلند و دعوا به شدت شروع شده و از چند جانب (ارامنه، جیلوها وآسوریها) شهر(ارومی)را بومبارده کردند. اتصالاً صدای توپ و بمب از هر طرف برخاسته و هر آنی هزارها تفنگ خالی میشد. اناث و اطفال در وحشت و اضطراب (بوده) و مردم خانههایی را که متصل به محلات مسیحیان بود تخلیه کرده، به میان شهر فرار مینمودند…
تا کار رسید به آنجا که نبایست برسد و ولایتی مثل ارومی که در همه عالم معروف و عروس ممالک ایران بود به اندازهای خراب شد که سالهای سال آبادی آن و دایر شدناش طول دارد. صدهزار افسوس.
چندین هزار نفوس محترمه از پیر و جوان و زن و بچه بیتقصیر و بیگناه به قتل رسیده و خانهها تاراج شد و زحمات موروثی و مکتسبی مردم بیچاره به غارت رفته و احتراق گردید که مادامی که دنیاست از خاطرهها فراموش نخواهد شد و صفحه تاریخ عالم را سیاه خواهد نمود.
بمباران شهر -صفحه ص ۱۱ و ۱۰
– قتل و غارت
…خبر رسید که در محله سید حسین باغی و کوچه حمیدان جلوها هجوم آورده از خانهها به همدیگر راه باز کرده داخل خانهها شده مشغول قتل و غارت هستند…
محاصفحه ره حکومت- صفحه ۱۱
– وخامت شدید اوضاع شهر
در سمت اداره کارگذاری (وزارت خارجه) که در قرب چهار برج و در محل خطر بود هجوم و شلیک شدید گردید. کلیه مسلمانان بدبخت به قتل و تاراج تهدید و به مهالکی گرفتار شدهبودند که امید خلاصی نداشتند و لابد از حکومت به خانههایشان مراجعت نمودند که فکری به حال اناث و صغیر و صغیره نمایند. حالت شهر هم آنا فانا وخیم شده صدای توپ و بمب و تفنگ بر شدت میافزود…
باز هم کارگذاری – صفحه ۱۲
– هرگاه یک ساعت این وضع ادامه یابد اهل شهر عموماً مقتول خواهند شد…
…همین که داخل حکومت( وزارت خارجه شعبه ارومیه) شدم جمعیت زیادی از محترمین و علما و معاریف شهر در حیاط و تالار دیدم که داد و فریاد کرده و میگفتند:» کار از آن گذشتهاست. هر گاه یک ساعت این وضع ادامه یابد اهل شهر عموماً مقتول خواهند شد…
…در این بین خبر دادهاند یک نفر از قزاقها در چهر برج زخم دار شده و مسیحیان داخل خانه حشمتالملک شده از انجا به ضرب کلنگ می خواهند دیوار را سوراخ کرده داخل چهار برج شوند و از این طر هم خانه حاجی معصوم خان و حاجی اصلان خان میرپنجه ریخته غارت کنند فدوی از استماع این تفصیلات یقین نمود که منزل فدوی هم در خطر است…
راه پر مخاطره حکومت – صفحه ۱۳