Get Mystery Box with random crypto!

«مسأله مرگ» و روایت هنری: درباره مالون می‌میرد اثر ساموئل بکت | وبسایت فرهنگی صدانت

«مسأله مرگ» و روایت هنری: درباره مالون می‌میرد اثر ساموئل بکت
#آرش_نراقی ، ۱۱ آوریل ۲۰۱۸

ساموئل بکت در مالون می‌میرد ما را چشم در چشم مرگ می کند. او ما را در زورق نگاه پبرمرد داستانش می نشاند، و آرام آرام به سوی مردابهای مه آلود تجربه مرگ می راند. ما تجربه مردن را با پیرمرد داستان شریک می شویم. اما دغدغه بکت در این رمان فقط بازآفرینی موقعیت مرگ و بازآزمایی «تجربه مرگ» نیست، او عمیقاً با «مسأله مرگ» هم دست به گریبان است. «مسأله مرگ» از «تجربه مرگ» و «پرسش از مرگ» متمایز است. مرگ تجربه ناگزیری است که سایه اش بر لحظه لحظه زندگی ما جاری است، و در پایان راه صبورانه در انتظار ما نشسته است.

مهابت این تجربه یگانه چنان است که لاجرم ما را با «پرسش از مرگ» روبرو می کند. پرسش از مرگ ناشی از حیرت و ناتوانی ما در برابر مهابت اضطراب آفرین مرگ است: چرا می میریم؟ زندگی در سایه مرگ ناگزیر چه معنایی دارد؟ اما اینها هیچ یک «مسأله مرگ» نیست. «مسأله مرگ» از جایی آغاز می شود که ما از پاسخ به پرسش مرگ درمی مانیم. در جهان پیشامدرن، پرسش از مرگ در قالب کلان روایت های دینی یا فلسفی کمابیش پاسخی آرامش بخش می یافت: خردی برتر ناظر به تمام جزئیات این جهان است، و هر برگی که از شاخه فرومی افتد به حکمتی فرومی افتد. هستی ما انسانها هم پاره سنگی پرتاب شده در دل تاریکی برهوتی گم شده نیست. ما یک به یک به صحنه نمایش عظیم الهی در این جهان درمی آییم، هر یک نقش مقدّر خود را در این نمایشنامه ایفا می کنیم و سپس از صحنه بیرون می رویم.

اما در جهان مدرن، کلان روایتهای معنابخش پیشین مقبولیت خود را نزد بسیاری از انسانها تاحدّ زیادی از دست داده اند، یا دست کم با رقیبان توانا و قدری روبرو شده اند. در غیاب کلان روایتهای یکه تازی که به زندگی انسان معنا می بخشند، «پرسش از مرگ» به «مسأله مرگ» بدل می شود: وقتی که زندگی بی معنا می شود، مرگ هم معنای خود را از دست می دهد. «مسأله مرگ» مسأله بی معنایی زندگی و به تبع بی معنایی مرگ است- «مسأله مرگ» مسأله بحران معناست، بحران فقدان روایت است.

مطالعه متن کامل این نوشتار

@Sedanet
@Arash_naraghi