Get Mystery Box with random crypto!

یادداشت‌های محسن کاظم‌پور

لوگوی کانال تلگرام sepideheshab — یادداشت‌های محسن کاظم‌پور ی
لوگوی کانال تلگرام sepideheshab — یادداشت‌های محسن کاظم‌پور
آدرس کانال: @sepideheshab
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 730
توضیحات از کانال

نویسنده کانال: @Mohsenkazempoor

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-06-07 20:53:25 یک سال پیش سه مرد نیویورکی به اتهام پولشویی بازداشت شدند. آنها این پول را از مجموعه سرقتهایی از صندوق‌های امانات بانکهای کشورهای مختلف از روسیه و اوکراین گرفته تا مقدونیه و آذربایجان به دست آورده بودند.

روش سرقت آنها این بود که صندوقی در بانک اجاره کرده و سپس با دوربین مخصوصی که کاربرد پزشکی دارد، از داخل قفل صندوق‌های دیگر تصویربرداری می‌کردند و برای آن‌ها کلید می‌ساختند.

@sepideheshab

https://www.thedailybeast.com/three-brooklyn-men-used-spy-cams-for-dollar30m-safety-deposit-box-heists-prosecutors-say
570 viewsedited  17:53
باز کردن / نظر دهید
2022-06-06 19:08:38
مدرسه موش‌های apopo در یک رشته تحصیلی تازه دانشجو می‌پذیرد؛ نجات بازماندگان از زیر آوار.

هفت موش آموزش دیدند تا بازماندگان زیر آوار را پیدا کرده و با یک کوله‌پشتی حاوی موقعیت‌‌یاب و میکروفون و دوربین نزد آنان بروند.

این مو‌ش‌ها در مدرسه موش‌های apopo در تانزانیا آموزش دیدند. جایی که قبلا موش‌های مین‌‌یاب و موش‌های تشخیص‌دهنده میکروب سل در آن آموزش دیدند. آموزگار رشته جدید جستجو و نجات زیرآوارماندگان یک محقق اسکاتلندی به نام دونا کین است.

این موش‌‌ها می‌توانند به کمک بازماندگان متروپل بیایند؟ ظاهرا آن‌ها قبلا بورسیه شده و تعهد به خدمت دارند. اولین مشتری این موش‌ها کشور زلزله‌خیز ترکیه است.

@sepideheshab
844 viewsedited  16:08
باز کردن / نظر دهید
2022-06-05 22:33:40
سه خدنگ در حال بازی هستند که یک منقارکفشی به آنها نزدیک می‌شود. یکی از خدنگها به سمت پرنده دویده و خودش را به مردن می‌زند. ولی چرا؟

"مرده وانمودن" یک راهکار دفاعی برای فریب شکارچی است. برعکس آن هم ممکنست. شکارچی خودش را به مردن بزند تا طعمه به او نزدیک شود.

اما این پرنده نه شکارچی خدنگ است نه طعمه او. پس چرا این کار را می‌کند؟

او درسی را به منقارکفشی می‌آموزد. تو هم یاد بگیر خودت را به مردن بزنی تا اگر روزی در قفس افتادی به این شیوه رها شوی‌.

یعنی ای مطرب شده با عام و خاص
مرده شو چون من که تا یابی خلاص

دانه باشی مرغکانت بر چنند
غنچه باشی کودکانت بر کنند

دانه پنهان کن بکلی دام شو
غنچه پنهان کن گیاه بام شو

هر که داد او حسن خود را در مزاد
صد قضای بد سوی او رو نهاد

جشمها و خشمها و رشکها
بر سرش ریزد چو آب از مشکها

دشمنان او را ز غیرت می‌درند
دوستان هم روزگارش می‌برند

@sepideheshab
501 viewsedited  19:33
باز کردن / نظر دهید
2022-06-01 14:37:53
عرب‌ها به کلاغ می‌گویند "غراب البین" یعنی کلاغ جدایی، چون در باور عامه صدای کلاغ جدایی می‌آورد.

اما بین (با فتحه ب) از واژه‌هایی است که دو معنای متضاد دارد: وصل و فراق. این نوع واژه‌ها ثابت می‌کنند آنچه ما دو کیفیت متضاد می‌پنداریم در واقع بیان کمیت‌ها یا توصیفهای متفاوتی از یک کیفیت هستند.

مجد همگر یزدی شاعر قرن هفتم به این معنای دوگانه به خوبی توجه کرده بود:

به یمن عهد تو مشهور شد غراب البین
به مژده بردن وصلت به جمله احزاب
چگونه شاد نباشد جهان بر‌ آن دوری
که کرکس آید حراز و پیک وصل غراب

@sepideheshab
636 views11:37
باز کردن / نظر دهید
2022-05-31 20:36:30
شباهت پیامبر و علی از شباهت دو کلاغ به هم بیشتر است!

این باور عجیب یکی از شگفت‌انگیزترین فرقه‌های مذهب شیعه بود. مذهب غرابیه (کلاغیه) که روزگاری در قم و کوفه طرفداران فراوانی داشتند اما اکنون منقرض شدند.

کلاغیها اعتقادات عجیبی داشتند. مثلا تمام ارث متوفی را متعلق به فرزند دختر می‌دانستند‌. یا جبرئیل را لعنت می‌کردند چون محمد را به اشتباه پیامبر کرد!

کلاغیها می‌گفتند خدا به جبرئیل گفت برو و علی را به پیامبری برگزین. اما چون علی و محمد به قول غرابی‌ها به اندازه دو تا کلاغ به هم شبیه بودند او اشتباهی وحی را به محمد ابلاغ کرد.

با توجه به اینکه در آن زمان محمد ۴۰ ساله و علی ۹ ساله بوده معلوم نیست چگونه آنها اینقدر به هم شبیه بودند.

غرابیه از فرقه‌های بسیار کم شناخته شده شیعه است با اینکه در منابع اولیه تاریخی فراوانی ذکرشان رفته و حتی توانسته بودند آئین خود را تا جزایر شرق تانزانیا گسترش دهند.

یک توضیح: غراب در زبان عربی به معنی کلاغ است. در فارسی امروز به نوع خاصی از کلاغ گفته می‌شود که ظاهری شبیه کلاغ سیاه دارد اما کمی بزرگتر است با صدایی بسیار گیرا و نافذ.

@sepideheshab
610 views17:36
باز کردن / نظر دهید
2022-05-26 15:04:04
کلاغ سفیدی به تازگی در تهران دیده شده. اما این کلاغ چطور سفید شده؟ در اسطوره‌های متعددی کلاغ‌ها در گذشته سفید بودند:

طبق یک روایت وقتی پیامبر اسلام هنگام فرار از مکه در غار پنهان شد، کلاغ او را دید و فریاد زد: غار غار اما مشرکان متوجه منظورش نشدند. به همین دلیل خدا رنگ او را سیاه کرد و لهجه فرانسوی به او بخشید تا به جای غار بگوید غاق. اگر با دقت صدای کلاغ را گوش دهید می‌گوید غاق‌.

تد هیوز شاعر کلاغ‌دوست انگلیسی شعری دارد به نام "سقوط کلاغ"، کلاغ سفید بود اما دید که خورشید روشنتر و سفیدتر از اوست. پس به سوی خورشید یورش برد. حسادت قوه تعقل او را ربوده بود. حرارت خورشید او را به زمین پرتاب و پرهای او را سیاه کرد.

طبق اسطوره‌ای از قبیله هایدا در آمریکای شمالی کلاغ در روزگاری که انسانها آتش افروختن بلد نبودند دلش به حال آدمها سوخت. او خواست آتش آسمانی را برای انسانها بیاورد. خود را به شکل کودکی درآورد و به جلوی خانه خدای آسمان رفت. دختر خدای آسمان او را دید و با خود به خانه برد. او آتشی از آتشدان خانه برداشت تا به زمین برگردد اما چون باید از دودکش خانه خدای آسمان فرار می‌کرد تمام پرهایش سیاه شد.

@sepideheshab
877 views12:04
باز کردن / نظر دهید
2022-05-23 14:36:06 قبل از تولد من اکسیژن در هوا وجود نداشت. اکسیژن برای همه ما سمی بود. تا اینکه تروریستها شروع کردند به استخراج اکسیژن و انتشار آن در هوا. خودشان می‌گفتند می‌خواهیم این دنیای سرد و تاریک را نابود کنیم و بهشت را به زمین بیاوریم.

بهشت آن‌ها آتشی بود که مولکول‌های ما را از هم می‌پاشاند. دسته دسته جان می‌دادیم و تروریستها می‌گفتند خون شما باغ‌های بهشت را آبیاری می‌کنند. بهشتی که در آن‌سوی افق زمان پنهان شده بود.

عده‌ای توانستند راههایی برای تصفیه اکسیژن پیدا کنند اما این کافی نبود چون میزان اکسیژن روز به روز بیشتر می‌شد.

نزدیک بود همه با هم منقرض شویم که پدر و مادرم با هم آشنا شدند. قبلش باید بگویم که آن موقع چیزی به عنوان ازدواج و زندگی مشترک معنی نداشت. آن موقع همه ما فقط یک سلول داشتیم. هر کس با نصف کردن خودش تولید مثل می‌کرد. ما با تکه تکه شدن به دنیا می‌آمدیم.
پدرم سلول کوچکی بود که مادرم می‌خواست او را بخورد. او از مادرم فرار نکرد و یک پیشنهاد عجیب به او داد:

"اگه منو نخوری‌، خودم وارد بدنت می‌شم و اکسیژن رو تبدیل به انرژی می‌کنم."

او راهی پیدا کرده بود که با محتویات بدن مادرم از این گاز سمی غذا بسازد.

و او این کار را کرد. آنها در هم ادغام شدند و شروع به تکه تکه شدن کردند. فرزندانشان همه جا را پر کردند. شما همه فرزندان آن‌ها هستید. شما، گیاهان، قارچ‌ها و خیلی از موجودات زنده کوچک و بزرگ دیگری که در اطرافتان زندگی می‌کنند و در کتابهای علمی به آنها می‌گویند یوکاریوت.

پدر و مادرم هنوز در بدن شما به زندگی و تکه تکه شدن ادامه می‌دهند. حالا آنها را شناختید؟ پدرم همان کسی است که شما به آن می‌گویید میتوکندری.

@sepideheshab
659 viewsedited  11:36
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 22:50:05
انسان‌ها نمی‌توانند کلاغ‌ها را از هم تشخیص بدهند، حتی اگر کلاغ‌شناس باشند. ولی کلاغ‌ها به راحتی انسان‌ها را از همدیگر تشخیص می‌دهند.

من یک بار جوجه یک کلاغ را گرفتم و تا مدتها درگیر حملات انتقام‌جویانه مادر و پدر جوجه کلاغ بودم.

کلاغ‌ها روباهی را که فریبشان داده و پنیرشان خورده از روباه‌های دیگر تشخیص می‌دهند و پنیر را در کام او زهر می‌کنند.

@sepideheshab
653 views19:50
باز کردن / نظر دهید
2022-05-19 22:57:52
زیرکی به قناتی درآمد. صیادی دید که ماهی می‌گرفت. گفت بیا تا تو را صیاد پول گردانم. در شهر بگرد و بگوی هر کس در قنات مزار خواجه سعدی پول اندازد جمله حاجاتش روا شود.

@sepideheshab
522 views19:57
باز کردن / نظر دهید
2022-05-17 15:14:29
کسانی که می‌خواهند در زندگی بعدی عقاب شوند و به افزایش جمعیت عقاب‌ها کمک کنند باید به قله کوه خواشان صعود کنند و از آن‌جا به پایین بپرند. چینی‌ها می‌گویند کسانی که از این قله به پایین می‌پرند در میانه راه عقاب می‌شوند. البته اگر کسی جرات پریدن از قله را ندارد مشکلی نیست چون مسیر صعود طوری طراحی شده که وسط راه به پایین پرت می‌شوید.

خواشان همان کوهیست که سریال کم‌نظیر افسانه شجاعان در آن ساخته شد. سریالی که تکنیک‌های شمشیرزنی شگفت‌انگیزی در آن به نمایش درمی‌آمد. خواشان معروفترین کوه از بین پنج کوه وویوئه شان است که هر کدام یک معبد با آئین تائویی دارند. البته داستان این سریال کاملا تخیلی بود و این معابد گروه رزمی به آن مفهومی که در سریال نشان داده می‌شد ندارند.

@sepideheshab
621 viewsedited  12:14
باز کردن / نظر دهید