آنقدر'دوستت دارم'ها 'دلتنگى'ها'خاطرات' به زبان هاى گوناگون روى | " شــــباهنگام "
آنقدر"دوستت دارم"ها "دلتنگى"ها"خاطرات" به زبان هاى گوناگون روى قلم ها چرخيده كه ترجيح ميدهم قلم را زمين بگذارم و تمامِ آشوب هاى دلم را كنارِ گوشَ ت نجوا كنم بودنت را لازم دارم، براى چند دقيقه ابرازِ دلتنگى... ديگر كافيست، هر آنچه خواندى و به رويَت نياوردى!