Get Mystery Box with random crypto!

حتی یک فرد آشنا به تاریخ در دنیای عرب نیست که در درون خود باور | شاهنامه فردوسی

حتی یک فرد آشنا به تاریخ در دنیای عرب نیست که در درون خود باور داشته باشد که گذاردن نام «عربی» به جای فارس، مبنای منطقی و تاریخی دارد.

زمانی که ایران، ایران شد تنها کشوری بود که بر این آب استیلا داشت. بابل و آشور به ضعف افتاده بودند. عراق جزو خاک هخامنشی شده بود. عربستان شبه‌جزیره گمنامی بیش نبود، و شیخ‌نشین‌های کنونی می‌بایست دو هزار و ششصد سال انتظار بکشند تا شخصیت سیاسی رسمی بیابند، آن هم به عنوان پاسگاه نفتی.

آن‌چه بیش از هر چیز موضوع را عبرت‌انگیز و تأسف‌بار می‌کند، آن است که مقصر یا قصورگر اول خود ما هستیم و طی لااقل این پنجاه ساله دفاع از ماهیت‌ها را جدی نگرفته‌ایم. موضوع در درجه اول مستلزم برخورد علمی بوده است و ما علمی و منطقی را در پایگاه خود قرار نداده‌ایم.

من به عنوان یک ایرانی از همان بچگی به ایران دلبستگی زیادی یافتم، زیرا ایران کشوری است که با کشورهای دیگر فرق دارد، این‌که می‌گوییم ایران، تنها مرز مشخصی نیست. دوره‌های تاریخی و حوادث زیادی بر سر این کشور آمده و سه هزار سال تاریخ مکتوبی که دارد. حوادث و پستی بلندی‌های زیادی بر آن گذشته است، این مجموعه یادگارها و خاطرات است که ایران را برای ما تشکیل می‌دهد.

ایران با کشورهای دیگر تفاوتی ندارد، خاک با خاک فرقی ندارد، خاک ایران و قزاقستان فرقی ندارند آن‌چه که تفاوت به وجود آورده است حوادث و جریاناتی است که بر سر این کشور آمده است که نتیجه آن فرهنگ و تاریخی است که ایجاد شده و از مردمش باقی مانده است؛ این فرهنگ و تاریخ به قیمت سختی‌ها و بلاهای بسیار به دست آمده​است.

همه این‌ها عوامل باعث علاقمندی من به کشورم است، وقتی من به دور دست نگاه می‌کنم انبوه حوادث به یادم می‌آید، مردمانی که در این خاک زندگی می‌کردند این جریانات را از سر گذرانده و دیده‌اند، بلاهایی که بر سرشان آمده تحمل کرده و خم به ابرو نیاورده‌اند و زندگی کرده‌اند. مع‌ذلک آثاری را پدید آورده‌اند.

ایران واقعی یعنی ایران فرهنگی و ایران تاریخی نه خاک معین. خاک یکی از اجزای ایران است؛ خاک مظروفی است که فرهنگ و تاریخ سه هزار ساله ما در آن قرار گرفته‌ است. این خاک ظرفی است در این دایره تاریخی که این جریانات در آن اتفاق افتاده است.

هر کسی در زندگی تکیه‌گاهی دارد، دلخوشی‌اش یک چیزی می‌شود و به امر به خصوصی دل می‌بندد، صبح که بلند می‌شود به خاطر این تکیه‌گاه زندگی روزانه‌اش را شروع می‌کند. شب که می‌خوابد با این تکیه‌گاه می‌خوابد. برای من ایران‌دوستی یک تکیه‌گاه در حول و حوش زندگی فرهنگی ایران شد، وقتی حرکت می‌کردم برایم حالتی بود که به زندگی امیدوار بمانم. صبح بلند می‌شدم می‌دانستم که باید چه کار کنم؛ این موضوع را می‌دانستم وسرگردان نبودم. این موضوع را برجستگی نمی‌دانم، یک نوع رضایت خاطر شخصی بود و باعث شد که چیزهایی را بنویسم و ایجاد کنم تا خود را تسکین دهم و به آرامش خاطر برسم.

ایران کشوری بوده که در دوران پیش از اسلام تاریخ خاصی داشته، کشور نیرومند با ثبات سیاسی که هر کدام از سلسله‌ها در آن چند قرن حکومت کرده‌اند، به نظرم بعد از اسلام امپراطوری سیاسی قبل از اسلام به امپراطوری فرهنگی تبدیل شد، دوران بعد از اسلام دستاوردهای خود را داشت و فرهنگ اوضاع  واحوالش تغییر کرد؛ اما باید بدانیم ایران دو بدنه دارد؛ یکی قبل از اسلام و یکی بعد از اسلام، اما این دو بدنه از هم جدا نیستند؛ بلکه به هم وصل هستند و یکی بدون دیگری معنایی ندارد.

@shahnamehbarayehame


#محمد_علی_اسلامی_ندوشن