2022-05-03 12:29:39
چرا شاهنامه کتاب نخست ایران است ؟
(بخش نخست)
@shahnamehbarayehame
بيترديد اگر شاهنامه نبود، ادبيات فارسي جريان ديگري پيدا ميكرد. همه آثار بزرگي كه در زبان ما پديد آمدهاند پرتوي از شاهنامه روي آنهاست؛ چرا كه اين كتاب افق بزرگي در مقابل جهان ادب فارسی باز كرد.
شاهنامه به مردم ايران اطمينان داد كه محكم روي پاي خودشان بايستند چرا كه پيش از آفرينش شاهنامه، ايرانيان گامهاي لرزان داشتند.
پرسشي كه ميخواهم سخنم را با آن آغاز كنم اين است كه چرا شاهنامه كتاب نخست ايران است؟ براي پاسخ دادن به اين سوال بايد ابعاد مختلف ايجاد شاهنامه را در نظر گرفت، چه از ديد تاريخي، چه از لحاظ اجتماعي و رواني. از سوي ديگر بايد به تاثيراتي اشاره كرد كه اين كتاب بر آثار بعد از خود گذاشته است.
من در اينجا از چند شاعر بزرگ نام ميبرم كه اگر شاهنامه نبود وضع آنها تغيير ميكرد. از همين رو آثار اين شاعران رنگ شاهنامه به خود گرفته است. نخستين آنها خيام نام دارد، همين مقدار رباعي كمي كه از خيام بجاي مانده كاملا تاثير پذيرفته از شاهنامه است. چون مضاميني كه بكار برده بارها و بارها در شاهنامه تكرار شده است. يكي از آن مضامين، غنيمت شمردن عمر و با تامل زندگاني را به سر بردن است.
شاهنامه از سرنوشت كساني سخن ميگويد كه رويدادهاي زندگانيشان مايه عبرت است. همچون پهلوانان، زيبارويان و شهرياران، كه چند گاهي زندگي كردهاند و بعد بهدست نابودي سپرده شدهاند. بهترين كسي كه از اين سرگذشتها پند گرفت خود فردوسي بود. در تمام سالياني كه شاهنامه را ميسرود سرگذشت قهرمانان خود را پيش چشم داشت . خيام هم از اين تجربيات و سرگذشتها مايه گرفته و رباعياتي را به ما عرضه كرده است كه رنگ و روي شاهنامه دارند.
دومين شاعري كه از شاهنامه رنگ پذيرفته، نظامي گنجوي است. پس از فخرالدين اسعد گرگاني در منظومه «ويس و رامين» نظامي نخستين سراينده داستانهاي عاشقانه و درام است. هم فخرالدين اسعد و هم نظامي اگر به داستانهاي پيش از اسلام پرداختند، براي اين بود كه سرمشقي همانند فردوسي داشتند. چرا كه شاهنامه هم، چند داستان عاشقانه دارد. اتفاقا در ميان منظومههاي عاشقانه هيچكدام به پاي داستانهاي غنايي شاهنامه نميرسند. فردوسي راه را براي نظامي كوفته بود پس پرداختن به چنان كاري، براي نظامي، امكانپذير شد.
ويس و رامين نيز به همين گونه است. اين منظومه از نظر مقدمه كار بسيار شبيه به شاهنامه است. از ستايش خرد گرفته تا موضوع برخورد با داستانها. به اين علت كه هر دو منبع مربوط به ايران پيش از اسلام است. اگر شاهنامه نبود به دشواري ميتوانستيم فكر كنيم كه نظامي و گرگاني به اين فكر ميافتادند كه منظومههاي عاشقانه خود را بسرايند.
شاعر سوم ناصر خسرو است. ناصر خسرو مرد بزرگ و انسان برجستهاي است؛ اما خود را آواره ميكند و در گيتي به گردش ميپردازد، چون از اوضاع زمانه خودش دلآزرده بود. ناصر خسرو در چهل سالگي توبه ميكند و راهي سفر ميشود و پس از آن در انزوا ميماند و ميميرد.
شباهتي كه ميان شاهنامه و قصايد ناصرخسرو هست ما را به اين نتيجه ميرساند كه "مسيل" مشترك هر دو آنها مسيل خرد است؛ زيرا شاهنامه كتاب خرد بهشمار ميآيد و بارها تكرار ميكند كه بايد خردمند بود. خرد، چكيده و مجموعه تجربههاي بشري در دورانهای متمادي است. ناصرخسرو از اين جهت با فردوسي هم گام است. كتاب او هم كتاب خرد است. در ديوان او بيش از هر كلمهاي، كلمه خرد به كار رفته است. براي اينكه در دوراني زندگي ميكرد كه دوران اوهام و تعصبات بود. تفاوت ناصرخسرو با فردوسي در اين است كه خرد فردوسي ناب اما خرد ناصرخسرو مذهبي است. خرد او را بايد خرد پايبند ناميد. البته ناصر خسرو بسيار پاكباز و شجاع است با اين همه از خرد خالص خارج ميشود.
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن
804 views09:29