Get Mystery Box with random crypto!

قسمت هفتاد و هشتم چه باید کرد؟ «جهنم تواب سازی سیستماتیک» شاه | شاهپور شهبازی

قسمت هفتاد و هشتم
چه باید کرد؟ «جهنم تواب سازی سیستماتیک»
شاهپور شهبازی

تمام کسانی که جهنم زندان های جمهوری اسلامی را تجربه کرده اند، به خوبی میدانند تفاوت میان آنچه در صدا و سیمای جمهوری اسلامی به عنوان «توبه» و اعترافات به نمایش در می اید، با آنچه که به عنوان سیستم هیولایی و بی رحم «تواب سازی سیستماتیک» بر اساس انواع شکنجه های غیر قابل تصور بشری در زندان های جمهوری اسلامی به وقوع می پیوندد، از زمین تا اسمان است.

جمهوری اسلامی از آغاز تا به امروز طی سه دوره ی مختلف، دوره ی اول «توتالیتاریسم خمینی، 58 تا 68»، دوران دوم «دیکتاتوری ایدئولوژیک دوگانه ی اصلاح طلب و اصول گرا 68 تا 98 » و دوره ی سوم، دیکتاتوری نظامی ها و امنیتی به رهبری کاست آخوندها از قیام کبیر آبان 98تا امروز، از سنت ویرانگر «تواب سازی سیستماتیک» به عنوان یکی از اشکال رعب آور سرکوب استفاده کرده است که دارای تشابهات و تمایزات خاص در هر دوره است.

وجه تشابه هر سه دوران در رویکرد سنتی به «تواب سازی سیستماتیک» مبتنی بر اصل «بی قانونی» است. در هر سه دوره، سرشت و میزان سرکوب وابسته به شرایط تغییر می کند اما انچه تغییر نمی کند، حکومت «بی قانونی» است. قانون مانند سایر کشورها به سان واسطه ی مستقل میان شهروند و دولت عمل نمی کند، به همین دلیل اصل «بی قانونی» به عنوان وجه مشترک هر سه دوران به این معنی است که هیچ حد و مرزی در «تواب سازی سیستماتیک» و «حذف» مخالفان و منتقدان نظام وجود ندارد. اما تمایز این سه دوره، علاوه بر اصل مشترک «حذف» مبتنی بر سه اصل «حل»، «تسلیم» و «حفظ» است که هر کدام مخصوص یکی از این دوران است.

در دوران «توتالیتاریسم خمینی» به علت پایگاه توده ای رهبر و سلطه ی بی چون و چرای توتالیتاریسم ایدئولوژیک، هدف از «تواب سازی سیستماتیک» نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر «حل» فرد معترض به نفع ایدئولوژی نظام بود. ابزار «حل» شخصیت فرد «متعرض نظام» به «معتقد نظام» از کانال شکنجه های غیر قابل تصور جسمی و روحی برای درونی کردن ترس به عنوان سلول بنیادی اعتقاد صورت می گرفت. در زندان و در دهه ی شصت، زندانی ها این میزان از درونی شدن وحشت و ترس را با واژه ی «بریدن» توصیف می کردند. در این دوران «تواب سازی سیستماتیک» به امری کمتر از حل شخصیت «معترض» به «معتقد» رضایت نمی داد.

بنابراین شخصیت بریده دقیقا مانند شخصیت ترسیده «تئون گریجوری» در سریال «بازی تاج و تخت» در اثر شکنجه های جسمی غیرقابل تصور از شخصیتِ «ترساننده» و شکنجه گر «رمزی اسنو» آرمان می ساخت و با این ارمان سازی که ریشه در مرعوب شدن شخصیت معترض داشت، شخصیتش «حل» و تبدیل به سگ دست آموز و معتقد به نظام جمهوری اسلامی می شد. شخص ترسیده و بریده چاره ای نداشت جز اینکه برای اثبات این «حل شدگی اعتقادی» می بایست در بدترین جنایات رژیم شریک شود.

بسیاری از اوقات اشخاص بریده و ترسیده و به اصطلاح «تواب» با رضایت خاطر کامل و به دلیل اعتقادات تازه دست به جنایت می زدند. ماموریت شلیک تیر خلاص را در شقیقه ی زندانیان به عهده می گرفتند. در گشت های متحرک شناسایی شرکت و فعالان سیاسی را شناسایی می کرند. نقش زندانی مقاوم را برای تخلیه اطلاعاتی زندانیان جدید به عهده می گرفتند تا آنها را به دام بیندازند. در زندان وظیفه ی جاسوسی، کنترل، گزارش رفتار و کنش و واکنش زندانیان را به عهده می گرفتند. نقش اهرم فشار را جهت برگزاری انواع مراسم ها ی مذهبی از جمله دعای توسل، کمیل و سایر مراسم های اجباری سیاسی به عهده می گرفتند. عملا چشم و گوش و دوربین مدار بسته ی متحرک نظام در زندان بودند.

این افراد با افتخار روبروی دوربین می نشستند و به گذشته ی نگین و حال پرافتخار خویش افتخار می کردند. حتی نقش بازجو از دوستان قدیمی و مجری برنامه تواب سازی را به عهده می گرفتند و پس از آزادی نیز در حلقه ی یاران نزدیک به نظام قدرت از انواع و اقسام امکان صدا و تصویر برخوردار می شدند.