مطالبات اجتماعی را سیاسی نکنیم! امیر ناظمی در یک سال گذشته | آینده مشترک
مطالبات اجتماعی را سیاسی نکنیم!
امیر ناظمی
در یک سال گذشته ۲سرنوشت مختلف برای یک موضوع مشابه روی داده است:
سرنوشت۱: طرح صیانت ابتدا اصل۸۵ شد، اما با واکنش منفی مردم. همین واکنش منفی ابتدا منجر به بهبودهایی جزئی در طرح شد؛ اما نهایتا طرح در میان انبوه مخالفت عمومی، به صحن بازگشت و سپس دیروز با امضاء رییس مجلس از دستور کار مجلس خارج شد و به شورای عالی فضای مجازی رفت.
سرنوشت۲: طرح جوانی جمعیت در همان زمان اصل ۸۵ شد، اما به سرعت به سمت اجرا پیش رفت و در هفته گذشته بخشنامه متوقف شدن غربالگری جنین، با انبوهی از چالشهای بلندمدت اجتماعی، صادر شد.
هر دو طرح از ابتدا پر هیاهیو بودند، اولی متوقف شد و دومی به صورت کابوسواری در حال اجرا است. پرسش کلیدی که برای «توسعه ایران» پیش روی ماست، دلایل تفاوت این ۲ سرنوشت است.
درسآموزی۱: جامعه تخصصی «طرح صیانت»، حوزهی تخصصی «فناوری اطلاعات و ارتباطات» و «طرح جوانی جمعیت» حوزهی تخصصی «بهداشت و سلامت» را هدف قرار میداد. هر دو طرح در نگاه نخست، طرحهایی تخصصی هستند اما با پیامدهای فراگیر اجتماعی.
اما تفاوت سرنوشت این ۲ طرح را میتوان در میان دو اجتماع تخصصی جستجو کرد. اجتماع فعالان فناوری اطلاعات و ارتباطات، علیرغم آنکه قدمتی کوتاهمدت دارند، دارای هویت تعریف شدهای به نام «اکوسیستم استارتآپی» هستند. هویتی که در دهه گذشته در قالب رویدادهای استارتآپی، نشریات، کنشگری شبکههای مجازی و نهادهای تخصصی شکل گرفته است. برگزاری کمپینهای اجتماعی و بشردوستانه هماهنگ و منسجم میان این اکوسیستم به این اجتماع تخصصی، یک هویت متمایزکننده بخشیده است؛ هویتی که از طریق آن فعالان این حوزه قادر به متمایزسازی خود از سایر حوزهها هستند.
در مقابل اجتماع تخصصی بهداشت و سلامت، هم از قدمتی طولانیتر، هم از جامعهای بزرگتر و دارای ارتباط بیشتر با شهروندان و هم برخوردار از نهادهایی قدیمی مانند «نظام پزشکی» یا نشریات متنوع است. اما این اجتماع تخصصی به واسطه سیاستهایی اشتباه، فاقد هر گونه هویت متمایزکننده در دهههای اخیر شده است. پزشکان دارای فعالیتهای اجتماعی، به دلایل مختلفی مانند هزینه بالای اظهارنظر یا بیش از حد پزشکیشدن، از عرصه کنشگری کنار گذاشته شدهاند. متاسفانه «اجتماع پزشکی» در سالهای اخیر بیشتر صدای صنفی بوده است. صدایی که در بهترین حالت یا معترض فیلمها بوده است یا درگیر مالیات و تعرفه پزشکی و دستگاه پوز! این تصویر از پزشک و پزشکی بیش از همه مورد اعتراض پزشکان بوده است.
به این ترتیب اجتماع پزشکی به مرور ابتدا سرمایه اجتماعیاش را از دست داده؛ و در فضای عمومی فعلی نه صدایی دارد و نه کنشگرانی که اعتبارشان چیزی بیش از تخصص پزشکیشان باشد.
تفاوت کلیدی میان این دو سرنوشت را میتوان بیش از هر عاملی در تفاوت میان این دو اجتماع تخصصی مشاهده کرد.
درسآموزی۲: کارزارهای اجتماعی کارزار مخالفت با طرح صیانت به خوبی توانست خود را در چارچوب یک حرکت اجتماعی حفظ کند. مخالفان کلیدی طرح صیانت، از میان چهرههای همسو با هر دو گروه سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب بودند. این ویژگی کلیدی باعث شد تا به مرور زمان این مطالبهگری از رنگ و بوی سیاسی حداکثر فاصله را بگیرد. در حقیقت گفتوگو میان افراد، فارغ از دلبستگیهای سیاسیشان، امکان شکلگیری یک اجماع تخصصی را فراهم آورده است.
مخالفت با طرح صیانت این ظرفیت را داشت، که به سرعت تبدیل به مطالبهای سیاسی و حتی در تعارض با نظام سیاسی شود. اما همان «اجتماع تخصصی» از تبدیل این مطالبه اجتماعی به یک «مطالبه سیاسی» جلوگیری کرد و همین بزرگترین عامل موفقیت بود.
«فشار از پایین، چانهزنی از بالا» راهبرد پایهای اصلاحطلبان در چند دهه گذشته بوده است. راهبردی که اگر نگوییم از ابتدا اشتباه بود؛ باید بگوییم تاریخ انقضاء آن سالهاست فرارسیده است. این فشار از پایین تبدیل به نوعی فرصتطلبی سیاسی در میان اطلاحطلبان شده است. آنان در مطالبات مختلف اجتماعی و صنفی، خواسته یا ناخواسته، مساله را تبدیل به یک امر سیاسی میکنند. واقعیت سیاسی ایران امروز بیشتر نشانگر آن است که همین تبدیل همهجانبه امر اجتماعی به سیاسی، واکنش جناح اصولگرا به دنبال دارد؛ و این واکنش گاه تا سر حد یک رقابت سیاسی میتواند خواست مردم و رفاه عمومی را قربانی کند.
اغلب اصولگرا با نگاه منفی به شبکههای اجتماعی هر نوع مطالبهگری را بلافاصله توطئهای از آمریکا و انگلیس و طرحی براندازنه میدانند. همین کژفهمی است که گاه با افزوده شدن اصلاحطلبان به صف مخالفان، اصولگرایان را مصممتر برای پیشبرد یک اشتباه میکند.
شاید توسعه ایران نیاز داشته باشد تا اصلاحطلبان با «مسوولیت اجتماعی» در مطالبات اجتماعی مشارکت ورزند. شاید ما برای توسعه نیاز داریم تا در برابر مصادره «مطالبات اجتماعی» توسط سیاستمداران حساس باشیم.