Get Mystery Box with random crypto!

پرسش از کارکرد دین دکتر حبیب‌الله پیمان صورت مسأله : | اكنون، ما و شريعتی

پرسش از کارکرد دین

دکتر حبیب‌الله پیمان


صورت مسأله :

« به زبان چول هان، فیلسوف کره ای الاصل آلمانی، گفتم جامعه ما یک "جامعه _نامرده" است: این جامعه نه قادر است زندگی کند و نه قادر است بمیرد. ما نه می توانیم دین را در قالب زندگی، صنعت و هنر و شعر و کشاورزی و... بسازیم و نه قادريم بمیرانیم و از این جامعه حذفش کنیم. شاید دلیل پناه بردن ما ( یعنی حکومت) به عقاید آخر الزمانی و مهدویت و توسل به آینده مبهم نیز همین است. آینده دین درک امکان آغازی تازه نیست، بلکه بیشتر راه حلی است برای نامرده بودن امروز دی....

خسته ایم از تقسیم از مؤمن و نامومن، سرگشته ایم برای پیدا کردن حقایق آموزه‌های وحیانی، اگر امر سیاست عمومی و مردم است چرخیدن در سبد آموزه‌های وحیانی در باب سیاست چرا ؟

دوستان عزیز یک سوال همیشه در ذهنم هست چرا هر جا نام دین و حکومت دینی و یا اسلامی و مسیحی و یهودی و بودایی...هست حتي در طول تاریخ ایران و اعراب و اروپا و امریکا و آسیا حتمأ در کنار و جوارش فقر و فساد و جنگ و تبعیض و تحقیر هم هست؟ آیا رابطه معنی داری بین فساد و بيداد با حکومت دینی وجود دارد؟ بنده که نمی فهمم بویژه حکومت اسلامی در تاریخ سنی و شیعی، واقعا عقلم قد نمی دهد دوستان وعلما و فقهای این گروه محتشم پاسخ دهند ممنون خواهم شد سش پاسخ بده جواب منطقی و علمی به این پرسش استراتژیک پاسخ دهد.»

یکی از پاسخ های ممکن ،

دوست عزیز، می پرسید؛ «چرا هر جا نام دین و حکومت دینی و یا اسلامی و مسیحی و یهودی و بودایی...هست حتي در طول تاریخ ایران و اعراب و اروپا و امریکا و آسیا حتمأ در کنار و جوارش فقر و فساد و جنگ و تبعیض و تحقیر هم هست؟»

این سؤال به نحوی صورتبندی شده است که باخود پرسش دیگری را هم متبادر به ذهن می کند، بدین معنی که ممکن است از پرسش چنین برداشت شود که گویا حکومت های غیر دینی از ابتلاء به آفاتی چون فقر وفساد وخشونت وتبعیض مصون هستند. شاید با توجه به قاعده ی؛ اثبات شیأ نفی ماعدی نمی کند، نیاز به توضیح نداشته باشد، اما چون بی ارتباط با سؤال شما نیست، ضمن اشاره ای کوتاه به این قضیه، درادامه، به سؤال اصلی می پردازم؛

۱. وجود نمونه هایی نظیر حکومت های امریکا ازآغاز تاکنون یا حکومت مصر؛( تنها ازاین دو نام بردم که دارای ویژگی هایی که نام برده اید هستند، بی آن که «دینی» یا «ایدیأولوژیک» باشند.) این نظر را هم که بنا برآن؛ حکومت های دینی، نه صرفا به دلیل مذهبی بودن بلکه درکل، به دلیل داشتن خصلت ایدیأو لوژیک است که به سوی اقتدارگرایی واِعمال خشونت وتبعیض علیه دگراندیشان کشیده می شوند، بی اعتبار می کند.

2. اگر این نتیجه گیری درست باشد، می توان بین نظام های فکری، سیاسی اجتماعی ـ دینی یا غیردینی ـ که فاقد خصلت «ایدیأولوژیک اند و آنهایی که دارای این ویژگی می باشند، تمایز قایل شد و انتظار داشت که گروه اول برخلاف دسته دوم، منشاأ رفتاری دموکراتیک وبرابری طلبانه، همراه با تسامح ورواداری گردند. این نتیجه گیری مبتنی براین واقعیت است که همه نظام های فکری، اجتماعی واخلاقی دینی ماهیت وساختار و سمت گیری یکسانی ندارند و لزوماً مشمول تعریف و مصادیق «دینی» ویا«ایدیألوژیک» رایج ومتعارف دربین مردم نمی شوند.....

3. یک دلیل عمده که باعث شده است ادیان را نظام هایی جزمی و به تعبیر منفی آن، «ایدیأولوژیک» بخوانند، یکی خلط مفهوم «دین» با احکام و مقرررات «شریعت» وفقه، و دوم، عملکرد حکومت هایی است که تاریخاً خود را موظف به اجرای احکام شریعت و اداره امور جامعه در مطابقت با مقررات فقهی دانسته اند. درحالی که آنها دربهترین حالت مجری احکامی از شریعت بوده اند که درعصر تاأسیس وبنا به ضرورت ها ونیازها ومقتضات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی وسیاسی و سرزمینی جامعه ی آن روزی برای باز تنظیم روابط ومناسبات بین افراد و گروهها وجوامع واقوام، به گونه ای که با اصول وارزش پایه آیین جدید سازگاری پیدا کنند، از سوی بنیانکذاران وضع وبه اجرا گذاشته شدند. انبیایی هم بوده اند که بلافاصله بعداز تعلیم آموزه های دینی و دپیش ازآن که فرصتی برای تنظیم و تحقق نظمی منطبق با آنهابه دست آورند، ـ همانند عیسای مسیح ـ مصلوب و از دنیا رفتند ویا مانند نوح، به دلیل انسداد کامل فکری سیاسی وشدت خشونت وسرکوب قدرت های مسلط و عدم استقبال اکثریت مردم، چه به خاطر ترس از مجازات وانتقام نظام جبار وچه به علت ابتلاء به جمود فکری ـ ومواجه با حوادث و درگیری های سخت و در نتیجه عدم اقبال عمومی از آیین جدید، مجبور به ترک صحنه گشتند....


متن کامل :

https://bit.ly/3pPtinl

https://t.me/DaghdagheIran

کانال نویسنده
https://t.me/habibollahPeyman