Get Mystery Box with random crypto!

-ولم کن! مهرداد! لعنتی بذار برم! به جیغ و دادم حتی ذره‌ای تو | شیطان مونث

-ولم کن! مهرداد! لعنتی بذار برم!

به جیغ و دادم حتی ذره‌ای توجه نکرد و من رو با شدت روی تخت انداخت.
بدنم درد گرفت و صدای آخم بلند شد.

هر دو دستم رو با یه دست بالای سرم نگه داشت و به بدن لختم نگاه کرد.
نتونستم بیشتر از این تحمل کنم مخصوصا که پشتم خیلی می‌سوخت و زدم زیر گریه.
سرش رو به صورتم چسبوند و ته ریشش رو به لپم مالید.

-گریه نکن بیبی. من اذیتت نمی‌کنم.

هقی زدم و سرم رو تکون دادم.

-داری اذیتم می‌کنی. از روم بلند شو.

-این بوی چیه سایه؟ چی کشیدی؟

سعی کردم با دست و پاهام بندازمش کنار ولی زور من کجا و مال اون کجا.

-چرند نگو. ولم کن. مهرداد!

خم شد و با اخم چونه‌م رو گرفت.

-کی چیز خورت کرده؟

نمی‌تونستم جلوی اشک‌هام رو بگیرم.
این شرایط واقعا نامناسب بود.
بدن لختم که به تنش می‌خورد داغ می‌شدم.
دوسش داشتم و می‌دونستم بدنم با دیدنش بهم خیانت می‌کنه.

-مشروب خوردی؟

هقی زدم و سرم رو سمت مخالف چرخوندم.

-به تو ربطی نداره رابطه‌ی بین ما تموم شده مهرداد.

پوزخندی زد و با باز کردن کمربندش…

https://t.me/joinchat/RxM5Yy73QsRlYzg8
https://t.me/joinchat/RxM5Yy73QsRlYzg8