Get Mystery Box with random crypto!

‌_ از منی که شوهرتم حالت بهم میخوره؟!چندشت میشه؟ با دلهره عقب | شیطان مونث

‌_ از منی که شوهرتم حالت بهم میخوره؟!چندشت میشه؟
با دلهره عقب عقب رفتم اما به ازای هر قدمی که به عقب برمیداشتم یه قدم جلو می اومد.
_کار به جایی رسیده که زن یوسف خان ازش میترسه؟
جواب ندادم و فریاد کشید.
_با توام!! چرا از شوهرت فرار میکنی؟ چرا میترسی؟ چرا من هیچی ندار و دیوونه میکنی میندازی به جون خودت؟
_نمی....نمی‌ترسم.
یک قدم جلوتر اومد.
_ پس چرا تا نزدیکت میشم فرار میکنی ؟ من بی شرف و نمیخواستی؟ نه؟
از پشت سر به دیوار میخورم و نفسم درون سینه حبس میشود.
_به زور نشستی سر سفره‌ی عقد قبول !! ولی یه نگاه به من بکن . من انقدر حالت و بهم میزنم که تا نزدیکت میشم نفسات تو اون سینه‌ی لامصبت حبس میشه. انقدر ازم چندشت میشه که یه بار نخواستی حتی امتحانم کنی !!!
هنوز از بار قبلی که نزدیکم شد و خودم و منقبض کردم تنم کبود بود. میدونستم وقتی دیوونه بشه چیزی جلودارش نیست.
_تو چشمام نگاه کن و بگو حالم و بهم میزنی یوسف!! بگو نیا سمتم....
_اینجوری نیست!!
دستهاش و دو طرف دیوار کنار صورتم ستون میکند.
_پس چرا تنت قفل میشه وقتی سر انگشتم میخوره بهش؟ چرا؟
گفت و دستش و بالا گرفت اما سریع مشت کرد.
_دلم نمیخواد دست روت بلند کنم لا‌مذهب بی دین!! چرا مجبورم میکنی....
مشتش که محکم به دیوار خورد جیغ کشیدم.
_نزن منو....نزن....هنوز تموم تنم درد میکنه....
_بشکنه اون دستی که خواسته روی تن تو بلند میشه، عروسک !! اما بفهم منو !! من مردم ...به زنم نیاز دارم....
تنش و کاملا به تنم چسبوند.
_چیه؟حالت داره بهم میخوره عروس یوسف خان؟ د بیشرف بیرون این خونه یه جماعت دست به سینه میمونن واسه من تو چرا از من فرار میکنی....؟ من که دست به سینه‌‌تم!!! بذار بچشم طعم تنت و ! میخوامت به ولله! گناهه؟ زنمی آخه بی همه چیزِ بی آبرو!!!
بعد گوشه ی روسریمو تو چنگ گرفت و سمت بینی برد و عمیق بو کشید.
_واسه چی تن و بدنت و میپوشونی از من که از هر حلالی حلال ترم به تو !!! واسه چی ؟
_من نمیتونم....
_نمیتونی چی؟ دامنت مثل گل پاکه درست. اهل نماز و روزه ای باریکلا....محرم نامحرم حالیته ناز شصتت. خدا پیغمبر میشناسی ایولله....
نفس گرمش مستقیم پشت لبم میخورد . زانوهام سست شد و سر خوردم گوشه‌ی دیوار.
_اما همون خدا پیغمبر گفته اگه زن خوبی هستی باید اول به شوهرت برسی !! تو من و میبینی تو هفت تا سوراخ قایم میشی... این چه زن و شوهریه؟ بابا من بی ناموس میخوام با زنم بخوابم! میفهمی؟
سرش و به صورتم نزدیک تر کرد.
_تن لختت و ندیدم هنوز توله سگ !!! من اینارو به کی بگم.... نکنه ....
از تصور چیزی که میخواست بگه چشمام گرد شد.
_نکنه یکی دیگه رو می‌خوای؟ زیر سرت بلند شده؟ نکنه خودت و از من میپوشونی با یکی دیگه لاس میزنی....
اشک تا چونه‌م راه گرفت ....پیشونیش و به پیشونیم چسبوند..
_به ناموسم قسم بفهمم هرز میپری پرپرت میکنم!
بریده بریده لب زدم
_توروخدا....برو ...برو عقب....
تو جواب دم عمیقی گرفت.
_به نفعته راه بیای باهام. دفعه اول درد داره ....منم اونقدری واست صبر ندارم که یواش یواش برم جلو....راست و حسینی بگم آتیشم بدجوری زده بالا واسه زنی که شرع و دین گفتن حلالته اما سر بدون روسریش و نشونم نداده ....
گفت و بدون مقدمه سرش و جلو کشید و با حرکت بی‌شرمانه‌ی دستش.....

https://t.me/joinchat/JCt12BlqyDczZWU0
https://t.me/joinchat/JCt12BlqyDczZWU0
پارت بعدی دختره بیهوش میشه اما شک افتاده به دل پسره و همونجور دختره رو بیهوش.... پسره وحشی و دیوونه‌ست اما جونش واسه دختره در میره ...