Get Mystery Box with random crypto!

تو عروسی که به سفره' بله' می اندازد به زمین و به زمان زلزله می | شعر امروز

تو عروسی که به سفره" بله" می اندازد
به زمین و به زمان زلزله می اندازد

باد، در شانه ی لخت تو چه جرئت دارد؛
لرزه بر پیکر این سلسله می اندازد

از دم تیغ دو ابروت رهایی یابم،
پیچ موهات مرا در تله می اندازد

یا اگر گام به صحرای تنت بگذارم
همه پاهای مرا آبله می اندازد

عطر کافور تو در شهر اگر پخش شود،
بین زن های عرب هروله می اندازد

از تو زائیده شدم؛ پرت شدم؛ مانند
کودکی را که زن حامله می اندازد

حس دلشورگی راهزنانی وحشی است؛
"چشم هایت" خوره بر قافله می اندازد

شک نکن! که تو یقین همه پاسخ هایی
شیخ، تردید در این مسئله می اندازد

شاعر دیده ی درباری تو، من هستم.
حاتم چشم تو دارد صله می اندازد

لحظه ی خیره شدن عینک خود را بردار!
شیشه ی عینک تو فاصله می اندازد!..

میثم رنجبر

@shereemroz