2021-05-18 18:43:20
نشستیم و قسم خوردیم رو در رو به جانِ هم!
اگــرچــه زهــر میریزیــم تــــوی استکانِ هم!
همه با یک زبانِ مشترک از درد مینالیم
ولی فرسنگها دوریم از لحن و زبانِ هم
هــوای شــام آخــــر دارم و بدجـور دلتنگم
که گَردِ درد میپاشند مردُم روی نانِ هم!
بلاتکلیف، پای تخته، فکر زنگِ بی تفریح
فقط پاپــوش میدوزیم بر پای زیانِ هم!
قلمموهای خیس از خون به جای رنگِ روغن را
چــه آسان میکشیم این روزها بر آسمانِ هم
چـه قانــونِ عجیبـــی دارد این جنگِ اساطیری
که شاد از مرگِ سهرابیم بینِ هفت خوانِ هم
برادر خواندهایم و دستِ هم را خواندهایم انگار!
کــه گاهـی میدهیم از دور، دندانی نشانِ هم
سگِ ولگرد هـــم گاهــی -بلانسبت- شَرَف دارد
به ما که چشم میدوزیم سوی استخوان هم!
گرفته شهر رنگِ گورهای دسته جمعی را
چنـــان ارواح ، در حالِ عبوریم از میانِ هم!
#امید_صباغ_نو
@sherekaraj
678 views15:43