گاه یک بغض فرو خورده ی رسوا نشده
مثل حرفیست که در هیچ کجا جا نشده
شعرهایی که به حرف آمده و می شنوی
زخم هائیست که یک عمر مداوا نشده
مثل بن بست ترین کوچه ی این شهرم کهدر دلش هیچ در و پنجره ای وا نشده
در لغت نامه ی چشمان تو گشتم اما
"رحم " تنها لغتی بود که معنا نشده
از منِ گم شده دیگر اثری نیست که نیست
هر که افتاده مسیرش به تو پیدا نشده
چشمهای تو مرا ریخت بههم چون کوهی ,
که شبی سخت زمین خورد و سرِ پا نشده
#راضیه_صابریان
#سایت_ادبی_تخصصی_شعر_ناب
sherenab.com
#کانال_سایت_تخصصی_شعرناب
@sherenabcom