Get Mystery Box with random crypto!

دیروز اوّلِ برجِ قمر در عقرب وقتی در مغربِ قبرستان دستِ کوچک | کانال رسمی سایت شعر ناب

دیروز
اوّلِ برجِ قمر در عقرب
وقتی در مغربِ قبرستان
دستِ کوچک و بزرگِ عقربه‌ٔ ساعت
بیرون افتاد از تابوت
مردی شاید شبیه خواب
مطابقِ تُردیِ یک لبخند
مُرد تیزتک‌تر از اسبِ تیغِ جراحی!




شاملو در غسالخانه
با یک لگد
شکلِ میلِ شعرش را عوض
_ نقد
دعوت کرد او را
به فستیوالِ مرگ
به کُنجاجایی که
تناتنش را زایید در خاکِ بی تاک
وَ نوزادِ شعرِ سپیدش را
بی کنارِ دستِ هیچ‌کس
در مقبره‌‌‌‌ای بدونِ خورشید خواباند!




اکنون ساعت
به‌وقتِ دیروزست
استکانِ خالیِ من و شاملو
باران می‌پاشد بر چشم‌چترِ آیدا و تُوتم
گرامافون بی پیِ تعقیبِ صفحه
میخکوبِ خوابِ خرگوشی‌ست
وَ موریانه‌ها می‌لولند در معابدِ کتاب‌مان!




ما لابه‌لا
تو در تو
دور از غشِ حشو
وقتی ماضیِ نقلی دروغ می‌گفت
ماضیِ استمراریِ عشق بودیم!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضالاهیجی
ساکوتی.هند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سایت_ادبی_تخصصی_شعرناب
sherenab.com
بهترین ها رادر #کانال_سایت_تخصصی_شعرناب بخوانید
@sherenabcom