#نقد_بزرگان_غرب 35 حتی افرادی که معتقد هستند سرنوشت همه از قب | پاسخ به شبهات دینی
#نقد_بزرگان_غرب 35
حتی افرادی که معتقد هستند سرنوشت همه از قبل مشخص شده و قابل تغییر نیست، موقع رد شدن از خیابان دو طرف آن را نگاه میکنند.
استیون هاوکینگ
نقد:
این جمله مثبِت کدامیک از این موارد میتواند باشد؟ ۱. چیزی به نام «سرنوشت» وجود ندارد. ۲. معتقدین به «سرنوشت» در عمل منکر آن هستند. ۳. معنای صحیح «سرنوشت» چیزی است که با نگاه کردنِ معتقدینِ به سرنوشت به خیابان، پیش از عبور از آن، نفی نمیشود.
روشن است که این جمله، مورد سوم را اثبات میکند، و قدرتی برای نفی دو مورد قبل ندارد و لو چنین گمان شود؛ زیرا اگر معنای حقیقی و صحیح «سرنوشت» دانسته شود، روشن خواهد شد که شخص میتواند در عین اعتقاد قلبی به آن، تمام تدابیر را حتی نگاه کردن به دو طرف خیابان هنگام عبور را کوچک نشمارد و انجام دهد.
برخی گمان میکنند که چون سرنوشت یا همان تقدیر، از پیش نوشته شده، پس رفتار ما، دخلی در سرانجام ما ندارد، در حالی که اینگونه نیست، زیرا خداوندی که سرنوشت برای ما رقم زده، علمش به مثابهی علم محدود ما نیست و علم محیطی دارد که حتی آینده را میبیند. از این رو سرنوشت ما را به حسب میزان تلاش و کوشش ما نوشته است.
در نتیجه هم سرنوشت، از پیش مشخص شده و قابل تغییر نیست و هم اعمال ما در آن تاثیر دارد. به عنوان مثال خداوند چون میداند من در تمام زندگیام تنبلی را با اختیار و ارادهی خویش، انتخاب کردهام، از پیش برای من، ذلّت مینویسد و اگر با اختیار خود، تلاش را برگزینم، موفقیت را برای من امضا میکند.
از آنجایی که فرض علم محیط خداوندی مشکل است، مثالی متناسب با دنیای خود میزنیم: اگر معلمی همان ابتدای سال، بداند که کدام شاگردانش آخر سال، بهترین نمرات را میگیرند، اشکالی دارد که در طول سال، آنان را بیشتر از بقیه دوست داشته باشد و جوایزی از همان ابتدای سال، برای کارنامهی آخر سال آنان تهیه کند؟ پاسخ منفی است.
گرچه تصور علم محیط خداوندی مشکل است و نمیتواند برای آن به راحتی مثال زد ولی باید دانست که معتقدان به سرنوشت، منافاتی با تدبیر در امور زندگی خود، با سرنوشت محتوم خویش نمیبینند، از این رو جملهی هاوکینگ، تقریباً بیمعنا خواهد شد.
نباید فراموش کنیم که اولاً شدت انس با علوم تجربی، گاهی فهم ما را در علوم غیر مادی دچار خدشه میکند (که البته عکس آن نیز صادق است) و ثانیاً کاش مفاهیم غیر مادی را با مفاهیم سادهی مادی که قابل فهم عموم است، خلط نمیکردیم که همین خلط میان مفاهیم مادی و غیر مادی، منشأ اشتباهات بسیاری در علوم تجریدی همانند الهیات شده است.