#پاسخ_به_شبهات 158 بخش اول «پیرامون تجربهی پس از مرگ و نزدیک | پاسخ به شبهات دینی
#پاسخ_به_شبهات 158 بخش اول
«پیرامون تجربهی پس از مرگ و نزدیک به مرگ» (با اشاره به برنامه «زندگی پس از زندگی»)
آیا تجربهی پس از مرگ، امکان دارد؟ تجربهی نزدیک به مرگ چیست؟ آیا اِخبار از این تجارب، معتبر است؟
اخیراً به مناسبت پخش برنامهی «زندگی پس از زندگی» از سوی صدا و سیمای ایران، برای برخی، سوالات فوق ایجاد شده است؛ به همین خاطر در صدد نوشتن مطلبی کوتاه در این زمینه بر آمدم.
ابتدا باید در نظر گرفت که احوال پس از مرگ و جدا شدن روح از بدن، امری ما فوق طبیعی است، بدین معنا که امکان امتحان آن و درکش به وسیلهی وسائل آزمایشگاهی وجود ندارد. از این رو ماییم و تنها آنچه از مصادر دینی (که خبر از غیب و ماوراء الطبیعه میدهند) برای ما نقل شده است؛ زیرا کسی که به هیچ امر ماورائی معتقد نیست، امکان هیچ گونه خبر گرفتنی از آن را هم ندارد و اساساً ماهیت روح (حیات بدن) و احوال او پس از مرگ، عالم مردگان و ... برای معنایی ندارد. در مقابل کسی که اعتقاد به دین دارد، دین را دارای منشأ وحیانی میداند که از غیب و از نزد خداوند برای انسان خبر میآورد. برای چنین کسی، ماهیات فوق مانند روح و عالم پس از مرگ، کاملاً معنا خواهد داشت ولی منشأ معرفتیِ او، تنها منحصر در همان خبرهای دینی است.
حال اگر کسی به ما خبری از عالم پس از مرگ و یا چگونگی مُردن و مانند آن بدهد، اعتبارش در حد یک گمان خالی است و بس. همانند آن که ما بخواهیم از نحوهی حیات، کیفیت زمین و مختصات کهکشانهای دیگری سخن بگوییم که تا به حال هیچ سفری بدانجا نداشتهایم و هیچ درکی از آن نکردهایم.
حال اگر کسی بگوید که تا بدینجا درست! ولی اگر کسی تجربهای نزدیک به مرگ داشت و یا مُرد و دوباره زنده شد و خبر آورد، چه؟
پاسخ این است که اگر کسی روح از بدن او جدا شد، دیگر روح بدین گونه باز نمیگردد تا بخواهد از آن سوی زندگی، خبر آورد، بلکه همین که زنده شده، دلیل بر آن است که اصلاً نمُرده و از همان ابتدا زنده بوده است.
حتی اگر پزشکان تشخیص مرگ برای او دهند نیز همین گونه است. زیرا پزشکان تنها علائم حیات و زندگی را میتوانند بیازمایند و باز امکانی برای آنان نسبت به مرگ حقیقی شخص، وجود ندارد و چه بسا تشخیصهای اشتباهی که به وسیله دستگاههای پزشکی و خطاهای انسانی صورت میگیرد و گمان میرود که شخص مُرده در حالی که باز میگردد و از بازگشت او روشن میشود که نزدیک به مرگ بوده و یا در مرحلهای قرار گرفته است که غالباً نتیجهاش مرگ است، ولی برای او این نتیجه به وقوع نپیوسته است.
و اگر تجربهای نزدیک به مرگ داشته باشد که دیگر روشن است که چون نزدیک به مرگ بوده و اصلاً نمُرده، هر آنچه دیده در ظرف همین دنیا بوده و اصلاً به دنیای دیگر نرفته است تا بخواهد خبری از آن بدهد!
برخی میگویند تجارب افراد چه میشود؟ آیا همهی آنان نسبت به نقل تجارب خود دروغ میگویند؟ الزاماً خیر! دروغی در کار نیست بلکه آنان آنچه دیدهاند و به ذهنشان رسیده را نقل میکنند، نه آنچه واقعاً رخ خواهد داد و یا رخ داده است. همانند آن که من در خواب عمیقی فرو روم و رویاهایی پیرامون وقایع مختلف ببینم و در کمال صداقت آن را برای دیگران نقل کنم، اما محتوای آن رویاها هیچکدام به وقوع نپیوندد و الزامی هم ندارد که در عالم خارج، اتفاق همان گونه رخ دهد که من خواب آن را دیدهام!