از تو هر گوشه فقط خاطره ای جا مانده ست مثل یک صبح که در پنجره ای جا مانده ست باغ و بستان همه از حافظه ام محو شده چشمهای تو به هر منظره ای جا مانده ست همه رفتند و صدای سگ صیاد آمد پای در دام ولی هوبره ای جا مانده ست آخر عشق همینست که بر دامن شمع نیمسوزی ز پر شب پره ای جا مانده ست مانَد از ما اثری خرد به جز خاک ای کاش قدر یک نام که در تذکره ای جا مانده ست شعر من نغمه ی نی های حزین است، آری سوز یک عشق که در حنجره ای جا مانده ست ناصر عبدالمحمدی @shrear 486 views17:35