2022-02-11 21:28:20
زندگی را در شب موهوم ، خوابی دیده ام
راز هستی را سوال بی جوابی دیده ام
من که آب هفت دریا ، نیم سیرابم نکرد
از عطش ریگ بیابان را سرابی دیده ام
گوی گردون را ز چوگان هلاکت چاره نیست
گرچه صد رنگ است عالم را حبابی دیده ام
باطن خود را کسی پیش کسی ظاهر نکرد
هر کسی را دیده ام پشت نقابی دیده تم
برکه یا دریا .... تلاطم خوی آب و آدمی ست
هر دلی را دیده ام در اضطرابی دیده ام
از حساب عمر عالم با تحیر رد شدم
عمر خود را کمتر از رد شهابی دیده ام
در عدم آرامشی دیرین و شیرین داشتم
تا به هستی در شدم آن را عذابی دیده ام
با لب سرخت لبم را ماجرایی رفته است
تا ابد مستم که در جامت شرابی دیده ام ...
ناصر عبدالمحمدی
@shrear
174 views18:28