آدرس کانال:
دسته بندی ها:
دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین:
10.67K
توضیحات از کانال
ما بازهم شوق رویش هزار جوانه ایم🍃
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
1
4 stars
0
3 stars
1
2 stars
0
1 stars
1
آخرین پیام ها 7
2023-05-16 18:24:55
#استوری
اصلا گیرم که دنیا و قانون های لعنتی اش، نگذاشتند که من پا پیش بگذارم.
گیرم که غرور دستش را روی دهانم گذاشت و هر بار که خواستم به تو بگویم دوستت دارم، لالم کرد.
گیرم که ترسو بودم و از ترس نابودی همین دوستی ساده، چیزی نگفتم و فقط نگاهت کردم.
تو خودت نباید می فهمیدی نامرد؟!
نباید می فهمیدی هر بار که از هم جدا می شدیم، تمام سلول های بدنم، دوست داشتند که با تو بیایند؟
تو خودت نباید می فهمیدی که هر بار نگاهم می کردی، درون چشم های من، شوق، شنا می کرد؟
گیرم که قانون های مزخرف این زندگی، همیشه ساکتم کردند.
گیرم که من مغرور،
من ترسو،
تو چرا دست و پا زدنم را دیدی و نجاتم ندادی ؟!..
#پرهام_جعفری
@sick_art
1.2K viewsedited 15:24
2023-05-16 18:19:38
«اگر تو فرشتهی نگهبان من هستی - و روز به روز متقاعد میشوم که هستی - پس الان مدت زیادی است که بدون فرشتهی نگهبان ماندهام.»
#فرانتس_کافکا؛ نامه به فلیسه
#محمدرضا_شجریان
@sick_art
1.2K viewsedited 15:19
2023-05-16 13:07:11
Me miró sonriendo. La sonrisa le formaba una especie de rayitos junto a las comisuras de los labios.
Usted me gusta", dijo. Cita del libro La tregua escrito por #Mario Benedetti.
با لبخند به من نگاه کرد. لبخند نوعی خطوط در گوشه لبش ایجاد کرد. او گفت: من تو را دوست دارم..
آتش بس
#ماریو_بندتی
@sick_art
1.4K viewsedited 10:07
2023-05-16 13:03:19
ما به همان سان که از آن حسِ جهت یابی محرومیم که برخی پرندگان دارند ، حس تصور خویشتن و حس درک فاصله ها را هم نداریم ، همهی فکر کسانی را متوجه خود می پنداریم که هرگز به ما فکر نمی کنند و در همین حال به گمانمان هم نمی رسد که همهی حواس کسان دیگری فقط پی ما باشد.
در جستجوی زمان از دست رفته
#مارسل_پروست
@sick_art
1.5K viewsedited 10:03
2023-05-16 12:59:45
انتخاب معشوق خیلی شبیه انتخاب درمانگر است. باید از خودمان بپرسیم که آیا با من صادق است، به انتقادهایم گوش میدهد، به من اجازهی اشتباه میدهد و آیا وعدههای غیر ممکن میدهد یا همراهم است؟
بیمار خاموش
#الکس_مایکلیدیس
@sick_art
1.6K viewsedited 09:59
2023-05-15 18:34:06
مرد نوشت: گلوت حساسه به گرد و خاک، اگر درد گرفت لیموترش و لیموشیرین رو قاطی کن با عسل، اول صبح یه لیوان بزن به بدن روبراه میشی. لباس گرمم ببر، اونجا شباش سرده باز نری سرما بخوری تحفه. شارژر اصلیت رو نبر، جا میذاری دوباره حرص میخوری. شال روشن بهت خیلی میاد رنگی رنگی ببر، اما دو تا تیره هم بردار اگه خواستین محله های قدیمی شهرو بگردین اونجا هنوز بافتش سنتیه. بهش بگو حتما قبل از این که بخوابی ماچت کنه، لوس نکبت. بگو گردنتو بوس کنه، چهار بند انگشت زیر گوش چپت رو. قبل از توئم نخوابه، بیخواب میشی تو. صبحونه سرشیر نخور با اون معده ضعیفت، جوگیر نشی؟ لوسیون بدن ببر، ضدآفتابت جا نمونه تو کشوی دراور. اگه شب راهی شدین تو رانندگی نکن، زرتی خوابت میبری دور از جون یه طوریتون میشه خوابالوی خوشمزه.
بعد، انگار از خواب بیدار شده باشه، همه چی یادش اومد. همه رو پاک کرد. به جاش نوشت: حرفی نمونده دخترک، گفتنی ها رو گفتیم، حرف عقلت درست تر بود خوب کردی گوش کردی. سفر خوش بگذره. من شمارتو پاک کردم، توئم پاک کن. ببخش که بلاکت میکنم.
بعد موبایلشو خاموش کرد. راه افتاد بره شب گردی، روح سرگردون کوچه های خلوت بی عابر بشه. وسعی کرد همونطور که مشاور یادش داده به یه دلفین حامله فکر کنه، نه به زنی ظریف، که روی صندلی کنار راننده خوابش برده، و نور آفتاب از همیشه زیباترش کرده. زیبا و بوسیدنی. در انتظار تماس لبهای گرم کسی که....
" و بعد شب خندید و بغض پنجه های آهنیش را دور گلوی مرد حلقه کرد. هم آغوشی خیال و درد شروع شد. نویسنده دلش گرفت و نخواست بقیه داستان را بداند. راه افتاد که با مرد قصه اش به شهر برود و گوچه گردی کند.... "#حمیدسلیمی
@sick_art
1.6K viewsedited 15:34
2023-05-15 18:30:29
خستهام
مگر میشود در این مملکت
زندگی کرد و خسته نشد؟
#موراتحان_مونگان
@sick_art
1.4K viewsedited 15:30
2023-05-15 12:53:27
#استوری
جایی خوانده بودم ...ملاقاتهایی که تقدیر جلوی ...
راه آدم میگذارد بسیار محدودند ...
عشق خودش خواهد آمد، بی هیاهو....
نمیتوان از آن فرار کرد. آرام و آهسته میآید ...
و در گوشهای از قلبت مینشیند. زمانی متوجه آمدنش خواهی شد که بدون آن نفس کشیدن دشوار میشود!
#پاتریک_مودیانو
#معین
@sick_art
1.4K viewsedited 09:53
2023-05-15 12:50:11
دنیا حالش خوب نیست
و مثل پرندهای دلگیر
خودش را از شاخهای آویزان میکند
دنیا حالش خوب نیست
مثل زمستانی که
دستش با سیاهی در یک کاسه است
زمستان بود
اما پدر نبود تا ببیند
هرچه میگذرد
فاجعه بیشتر از سقف قدیمی خانه چکه میکند
دلتنگم
وقتی دنیا با سرفههای کشدار
پشت پنجرهی اتاق منتظر کسی نیست
وقتی بهار
تنها هاشور سبزیست
بر شاخههای بالای درخت ..
جنگ میتوانست نام زنی باشد
#نسرین_قربانی
@sick_art
1.4K viewsedited 09:50
2023-05-15 12:47:05
آری، خورشیدی است انسان
وقتی که دوست میدارد
همه چیز را میبیند،
همه چیز را میستاید ...
دوست که نمیدارد
خانهای است تاریک
که در آن چراغکی دود میکند ...
#فردریش_هولدرلین
@sick_art
1.4K viewsedited 09:47