#چکیده_تحلیلی #میشل_فوکو #اراده_به_دانستن #مطالعات_ف | فرويد ، روانکاوی و خودشناسی
#چکیده_تحلیلی
#میشل_فوکو
#اراده_به_دانستن
#مطالعات_فرهنگی
#مه_ناز_محمدجعفر
كتاب #اراده_به_دانستن (1976) نوشته #ميشل_فوكو متفكر معاصر فرانسوي و از دوستان صمیمی ژیل دلوز نخستين جلد از مجموعه تاريخ سكشواليته(در این کتاب به معنای رفتارهای جنسی، میل و غریزه جنسی) است که قرار بود در شش جلد منتشر شود. در سال 1984جلدهاي دوم و سوم اين مجموعه (با عناوين: كاربرد لذت و مراقبت نفس) به چاپ رسيد ولي با مرگ فوکو (1984) این پروژه ناتمام ماند و حتی دستنوشته هاي او (با عنوان اعترافات بدن) نیز منتشر نشد.
#هدف فوکو در اين پژوهش بررسي ارتباط ميان دانشهاي گوناگون سكشواليته با ساختارهاي قدرت و سیاست در جامعه مدرن غربي بوده است.»
این کتاب از زبان اصلي (فرانسه) به فارسي برگردان شده و به سبب آشنايي مترجمان با آراء فوكو (ترجمه برخي از ديگر آثار او مثل مراقبت و تنبيه، ديرينه شناسي دانش، تئاتر فلسفه، ...)از نثري شيوا و روان برخوردار است.
همچنین اراده به دانستن، به عنوان اولین کتاب برای آشنایی با تفکر فوکو بسیار مناسب، روان، سرشار از ارجاعات و تحلیل های تاریخی و کامل است.
سخن اصلي فوكو در كتاب #اراده_به_دانستن اين است كه سكسواليته دادهاي طبيعي نيست كه قدرت به دنبال سركوب آن باشد و يا حوزهاي مبهم كه دانش در پي كشف آن باشد، بلكه برساختي تاريخي است كه اشاره دارد به سامانهاي كه در آن مجموعهاي از كردارهاي گفتماني و ناگفتماني (مثل برانگيختن بدنها، تشديد لذتها، تحريك به گفتمان، شكلگيري شناختها، تقويت كنترلها و مقاومتها) به صورتي زنجيروار و مطابق با استراتژيهاي دانش و قدرت به هم متصل شده اند (ص 123).
#فرایند_کتاب وي براي تثبيت اين ايده ابتدا به بررسي و ردّ انگاره رايج #فرويدي، معروف به "#فرضيه_سركوب"، پرداخته و نشان ميدهد كه بر خلاف مشهور، سركوب جنسي #دوره_ويكتوريايي_در_غرب (از سدۀ هفدهم ميلادي به بعد) نه تنها موجب مهار پديدۀ سكس در جامعه نشده، بلكه به تدريج موجب ابداع و اشاعۀ گفتمانهايي تازه در مورد سكشواليته شده است (ص 42). مثل تقسيم سكس به مشروع (ازدواج) و نامشروع (زنا، لواط، ...) و سپس تبديل موارد سكس نامشروع به اُبژۀ مطالعات علمي جديد (صص 49-46)
فوكو همچنين به فرايند تكوين "#علم_جنسي" در غرب اشاره كرده و نشان مي دهد كه چگونه سنّت قرون وسطاييِ #اعتراف_نزد_كشيش امروزه به صورت #اعتراف_نزد_روانكاو تكرار مي شود و امروز نيز همچون ديروز هويت فرد با سكشواليته او تعيين ميشود (صص 80-77). «گويي كه ما از سكس مي خواهيم كه هم حقيقت را بگويد و هم حقيقت خودمان را بگويد (ص 82).»
فوكو در بخش چهارم كتاب ضمن صورتبندي طرح پژوهشي خود براي بررسي سامانه سكسواليته در جامعه غربي(شامل مسئله، روش، عرصه و دوره بندي)، هدف خود را ارائۀ تحليلي از تاريخ غرب بر اساس تصوير جديدي از قدرت مي داند. از نظر او تاريخ سكسواليته را نمي توان با تصوير رايج حقوقي-حاكميتي از قدرت نگاشت زيرا اين انگاره بر مفاهيمي چون قانون و سركوب تاكيد دارد (صص 106-96). در حاليكه از نظر فوكو قدرت كثرتي از مناسبات نيروست كه در همۀ سطوح خرد و كلان جامعه جاري است. قدرتي كه هم محدودكننده است و هم مولد، و هر جا كه پيدا شود مقاومتي نيز در برابرش سر برمي آورد (ص 112-107).
فوكو در تحليل تحولات سامانه سكسواليته، يا سامانه قدرت-دانش-لذت، خصوصاً به چهار استراتژي مهم در سده هيجدهم و نوزدهم در غرب اشاره مي كند كه موجب بسط سامانه هاي دانش و قدرت در مورد سكس شدند.
اين چهار استراتژي كه همگي از مجراي خانواده مي گذرند عبارتند از: _تربيتي کردن سكس كودكان _هيستريك شدن بدن زنان _روان پزشكانه كردن لذت هاي انحرافي _اجتماعي كردن رفتارهاي توليد مثلي (صص 123-121).
يكي از اهداف اصلي فوكو از پرداختن به موضوع سكسواليته، ارزيابي مجدد #مفهوم_قدرت بوده است (فوكو 1980، ص 187)، وي در بخش آخر اين كتاب با اشاره به تغيير سازوكارهاي قدرت حاكم، از حق مرگ (حق كشتن ديگران براي زنده-ماندن خود) به حق اداره زندگي (كنترل زندگي سوژه ها براي منقادكردن(به معنای فرمان بردار کردن) آنها)، از مفهوم "زيست-قدرت"(Bio-Power) براي توصيف حكمراني جديد استفاده مي كند.
از نظر فوكو #زيست_قدرت يا قدرت اداره کنندۀ زندگي در دو شكل اصلي تكوين و توسعه يافته است كه عبارتند از: "انضباط بدن" (Anatomo-Politics of Human Body) كه شامل دو جنبۀ سكسينه كردن كودكان و هيستريك شدن بدن زنان است.
"ساماندهي جمعيت"يا "زيست-سياست"Bio-Politics of) Population) كه شامل كنترل مواليد و روان پزشكانه كردن انحرافات جنسي است (صص 160-155).
بنابراين سكس كماكان حلقۀ وصل اين دو عرصه است و سكسواليته هم رمز فرديت است و هم درون مايۀ اقدامات اجتماعي و اقتصادي (ص 167).
مطالعه سكسواليته راهي برای فهم سوژه شدن افراد است.