Get Mystery Box with random crypto!

در دوران عشق‌بازی دو طرف اطمینانی به هم ندارند، ولی هر یک سعی | فرويد ، روانکاوی و خودشناسی

در دوران عشق‌بازی دو طرف اطمینانی به هم ندارند، ولی هر یک سعی در به دست آوردن دیگری دارد. هر دو سرزنده، جذاب، دلربا حتی زیبا هستند - گرچه سررندگی موجب زیبایی چهره است. هیچ کدام هنوز بر دیگری مالکیت «ندارد»، بنابراین نیروی هر دو به طرف «بودن» متوجه است. یعنی دادن و تحریک طرف مقابل. با عقد زناشویی وضع غالباً از اساس دگرگون می‌شود. قباله‌ی ازدواج سند مالکیت انحصاری جسمی، احساسی و توجه متقابل است.

دیگر هیچ یک نباید در فکر تسلط به دیگری باشد، زیرا عشق چیزی شده که آن را «دارد»، یک‌ مایملک. هر دو دیگر کوشش برای محبوب بودن و ایجاد عشق را کنار می‌گذارند، لاجرم هر دو کسالت‌آور شده و‌ زیبایی خود را از دست می‌دهند. زن و شوهر نومید و سرگشته می‌شوند. آیا دیگر همان دو‌ نفر نیستند؟ آیا در آغاز مرتکب اشتباهی نشده‌اند؟ هر کدام علت تغییر را در دیگری می‌جوید و احساس غبن می‌کند.

ولی توجه نمی‌کنند که دیگر آن دو‌ نفری که در گذشته عاشق هم بودند نیستند؛ و این اشتباه که شخص می‌تواند عشق «داشته باشد» منجر به رکود عشق‌ورزی شده است‌. حال به جای عشق‌ورزی به همدیگر، به مالکیت مشترک آنچه دارند، اکتفا کرده‌اند: پول، موقعیت اجتماعی، خانه و فرزندان. بنابراین در بعضی موارد ازدواجی که نتیجه‌ی عشق بوده به یک مالکیت دوستانه بدل می‌شود، شرکتی که در آن دو خودبین درهم آمیخته و تشکیل «خانواده» داده‌اند.

وقتی زن یا شوهر نتواند آرزوی تجدید احساس عشق‌ورزی گذشته نایل شود، به غلط تصور خواهد کرد که تعویض همسر این اشتیاق او را برآورده خواهد کرد. هر دو‌ حس می‌کنند که در جستجوی عشق‌اند - ولی عشق از نظر آنان توصیفی از وجودشان نیست، بلکه الهه‌ای است که می‌خواهند تسلیم آن شوند. بنابراین الزاماً در عشق خود شکست می‌خورند، زیرا: «عشق فرزند آزادی است» (این یک تصنیف کهن فرانسوی است)؛

منظور از این توضیح آن نیست که ازدواج نمی‌تواند راه‌حل برای دو نفر باشد که همدیگر را دوست دارند. مشکل در ازدواج نیست، بلکه اشکال در شالوده‌ی وجودی و احساس دو طرف و لاجرم در جامعه‌ی آنان است.

@sigmundfreud0098

#داشتن_یا_بودن
#اریک_فروم
صفحه ۵۴ - ۵۵

برگرفته از کانال تلگرامی کتاب زندگیست