سیمیاگری #جستار_فلسفی_۶۸ هویتِ سیاسی ِما! (۱) «قصهاندیشی | سیمیاگری
سیمیاگری #جستار_فلسفی_۶۸
هویتِ سیاسی ِما! (۱)
«قصهاندیشی» نوعی فلسفهورزی اصیل است، یک فعالیت فکریِ درمانگرایانه که به ما کمک میکند تغییر کنیم و به شیوهای آگاهانه جهان را ببینیم. یکی از مهمترین نشانههای چنین تغییری، رهاشدن از برچسبهایی است که با آن، هویت ما را تعریف میکنند. این تعریفها، معمولا در ساختاری کهنهشده و تکراری، موقعیت زندگی و منش ما را روایت میکنند. و در عصر مدرن، با یکسانسازی، بیانگر هویت سیاسی ما شدهاند و از ما تصویری ارائه میکنند که اغلب، بدونِ آگاهی به آن سر سپردهایم. همین هویتِ داده شده است که پیشداوریها و پیشفرضهای ما را میسازد و دورمان دیوار میکشد.
زندانی ماندن درون این دایرهی دربسته، ممکن است «زبان» را دچارِ تکرار کند و حتی به هذیانگویی بیندازد. مسخ ماندن در چنین شرایطی، تخیل را کور میکند و پیوند ما را با جهانی که باید درون آن به زندگی و تجربهی زیستهمان فرم بدهیم، قطع میکند. «زبانِ» ما همهی داشتهی ماست؛ فقط در عمق زمین آن است که میتوانیم تا ریشههایمان پیش برویم. «زبان» ظرفیت ویژهای برای گشایش دنیاهای جدید دارد و میتواند امکان جهانی دگرگون را، تحقق ببخشد و ما را به راههایی ببرد که موقعیتمان را دریابیم.
«قصهگویی»از عالیترین وجوه قدرت زبان و یکی از مهمترین و موثرترین راههای توسعهی فکری بشر شناخته شده است که میتواند با خلق «واقعیتهای خیالی» حدود انسانی ما را درهم بشکند و روزنههای جدیدی برای دیدن هستی ایجاد کند. اکثر آن اندیشههای داغ و تفتهی فلسفی که جهان گذشتهی ما را دگرگون کردهاند روی شیارهایی که زبانِ قصه ایجاد کرده، راه را پیدا کردهاند. «زبانِ قصهگو» ابعاد گمشدهی جهان را به ما نشان میدهد و دروازهی دنیاهای جدیدی را به رویمان باز میکند که دریابیم چهطور «هویت سیاسی» ما با تعیین ملیت، طبقه و نژاد_ حتی قبل از این که ما زندگی را زیست و تجربه کرده باشیم_ درباره این که «چه طور باید فکر کنیم» پیشفرضها و ارزش داوریهایی را به ما دیکته کرده است و براساس آنها، برچسب میخوریم.
«زبان»، بازگوکنندهی مسیر اندیشهورزی ماست. در واکاوی روایت قصههای زیربنایی و اساسیای که تاریخمان را ساختهاند میتوانیم این مسیر را پیدا کنیم و خودشکوفا شویم. خودشکوفایی هم شاید چیزی جز بازآفرینیِ هویت به دست خودمان، از طریق بازاندیشی فلسفی نباشد و چنین اتفافی با جایگزینکردن قصههای جدیدی رقم میخورد که چشم بصیرت ما را به درک «تفاوت»های آگاهیبخش و وجودشناسانه باز میکند.
الیف شافاک، نویسندهی ترک تبار در سخنرانی خود، دربارهی خطرِ ماندن درون پیلهی هویت سیاسی و دایرههای فرهنگی و اجتماعی، به نکات جالبی اشاره میکند. او با یکی از کتابهایش، به نام «ملت عشق» در ایران شناخته شده، است. در پست بعدی و قسمت دوم این جستار، گزیدهای از صحبتهای او را دراینباره ببینید و بشنوید.