Get Mystery Box with random crypto!

سیمیاگری #جستار_فلسفی_۷۹ «جهان: رازِ ناگفتنیِ ما»(۱) #فلسفه | سیمیاگری

سیمیاگری
#جستار_فلسفی_۷۹

«جهان: رازِ ناگفتنیِ ما»(۱)


#فلسفه_و_شکل_زندگی

ما اغلب فکر می‌کنیم، فیلسوفان بزرگ باید به ما بگویند؛ «حقیقت» چیست و کجاست. حقیقتی که «راز» بودنِ ما و جهان را برملا می‌کند. اما اگر فقط یک حرف باشد که همه‌ی بزرگانِ فلسفه را به هم شبیه می‌کند، این است که همگی در نهایت به این نتیجه رسیده‌اند که حقیقتِ جهان، دست‌یافتنی نیست!

#ویتگنشتاین کتاب «رساله» را این طور شروع می‌کند:

«جهان همه‌ی آنچه‌ است که واقع است.»

و ما به حقیقت و «رازِ» این جهانِ و «همه‌ی آن‌چه واقع است» دسترسی نداریم. تحقیق عمیق ویتگنشتاین هم مثل متفکران بزرگ دیگر به این نتیجه رسیده که؛ رازِ جهان، «گفتنی» نیست و فقط «نشان‌دادنی» است. و به عبارتی «خودش را به ما نشان می‌دهد.»

اما کِی و تحتِ چه شرایطی؟

وقتی آگاهانه خودمان را در شرایطِ دور از عادت و روزمره‌گی قرار می‌‌دهیم تا قلب و قدم، کالبد و ذهن، ملموس و ناملموس، و درون و برون ما در آمیزشی دگرگون‌کننده به رازِ جهان اتصال پیدا کند. وقتی با «تمامِ خود»، در #آستانه می‌ایستیم و در را به روی ناشناخته‌ها و رازهای مرموز باز می‌گذاریم و منتظرِ دریافت انوار و امور نامنتظره می‌مانیم.

ما عینِ جهان بیرون را دریافت نمی‌کنیم، تصویری از مثلا: «درخت» بیرون می‌گیریم و با توجه به «زبان» خاصی که داریم، معنا و مفهوم آن را می‌سازیم. «زبان» ما هم به نحوه‌ی زیستن و شکل زندگی ما در #عمل و لحظه پیوند خورده‌، سیال است و مدام تحت تاثیر آن، جهت و فرم می‌گیرد:

یعنی تحت تاثیر «وضعیتِ امور!»

از نامیدن «پدیده‌های مادیِ طبیعی و ساختگی» مثل درخت و میز که بگذریم، ما با آرزوهای انسانی نظیر «عشق»، «آزادی»، «عدالت»، «صلح»، «انسانیت»، «رواداری»، «رضایت» و «خوشبختی» سر و کار داریم. مفاهیمی که بسته به «نحوه‌ی زیست» و «زبانی» که به کار می‌‌‌‌بریم یک معنای خاص پیدا می‌کنند و همین معناهای خاصِ ساختگی، هویت و تفکر ما را در عمل و در مسیر زندگی فرم و جهت می‌بخشند.

@simiagari