2022-04-22 19:44:48
دوران راهنمايي بودم، تازه رانندگي ياد گرفته بودم و عشقم نشستن پشت فرمون ، ظهرا كه پدر از سر كار برميگشت تا نهار بخوره و استراحت كنه سويچ رو كش ميرفتم ماشين رو برميداشتم و دنبال دوستان و گشت و گذار بعدم تا قبل اينكه بيدار شه برميگشتم و سويچ رو ميذاشتم سرجاش.....
تا اينكه اون روز ظهر،خيابونا خلوت بود منم سرگرم رانندگي و صحبت كه يهو يه جيپ نميدونم از كجا پيداش شد و زد گلگير ماشينو داغون كرد و چراغ جلو ماشينو شكوند! مقصر اون بود اما وقتي ديد من بچه سالم و گواهينامه ندارم سواستفاده كرد و طلبكار شد و گفت اصلا كي اجازه داده تو بدون گواهينامه پشت فرمون بشيني، الان زنگ ميزنم پليس بياد! منم كه حال حوصله دردسر و پليس و كلانتري نداشتم و ميدونستم بياد اول ازم گواهينامه ميخواد و بعدم ماشينو ميخوابونه، گفتم باشه من خسارت نميخوام بريم، بعدم سوار شدم و برگشتم خونه و سويچ رو گذاشتم سرجاش و از شدت ناراحتي خوابيدم.....
عصر پدر رفت سوار ماشين شه كه ديد جلو ماشين داغونه، اول فكر كرده بود تو كوچه بهش زدن اما صافكار بهش گفته بود كه اينطور تصادف مال پارك تو كوچه نيست و تازه پدر حدس زد ماجرا چي بوده!
شب كه برگشت خونه از ناراحتي و سكوتش دونستم كه همه چي رو فهميده، باز زودتر از هرشب به رختخواب پناه بردم و خوابيدم....
ازش خجالت ميكشيدم و سعي ميكردم باهاش رودر رو نشم، مي دونستم هزينه تعميرش اقلا حقوق يك ماهشه، نه اون چيزي ميگفت نه من!
بعد چند روز مادرم كه از سكوت و پشيماني پسر شيطونش ناراحت بود بهم گفت برو از بابا معذرت خواهي كن و بگو من نميدونستم شما ناراحت ميشي وگرنه ماشينو نميبردم و چندتا بهونه ديگه اينجوري هم يادم داد و منم از خدا خواسته همونا رو تحويل پدر دادم!
انگار منتظر همين بهونه ها بود، با خوشحالي يه كم نصيحتم كرد و منم بهش قول دادم تا گواهينامه نگرفتم ديگه پشت فرمون نشينم و ماجرا بخير گذشت، گرچه ميدونستم دوام قول هام دو روز بيشتر نيست! بعدم فهميدم اون بهونه ها رو خودش به مادر گفته كه بياد بمن بگه واسه آشتي، انگار اون دلش بيشتر واسه پسر خطاكارش تنگ شده بود....
ديشب جوشن كبير رو زمزمه ميكردم كه رسيدم به فراز ٤٣
يامن في عفوه يطمع الخاطئون.....
اي كسي كه خطاكاران به عفو و رحمانيت تو طمع ميكنن....
رفتم به سي و اندي سال پيش و ياد اون ماجرا ، انگار خدا هم بهانه هايي رو واسه منِ خطاكار فرستاده تا باهاش آشتي كنم، خودش رسونده كه بيايد بگيد خطاي ما از سر عمد نبود، اشتباه كرديم چون به لطف تو اميدوار بوديم، انگار خدا هم ميدونه قول ما قول نيست اما تحمل دوري و قهرمونو نداره .......
https://t.me/Slitdrmirhshemi
831 views16:44