ایدهآلیسم معرفتی، بازتولیدکنندگی دانشگاه محمدجواد خوش یاران | شبکه جامعه شناسی
ایدهآلیسم معرفتی، بازتولیدکنندگی دانشگاه محمدجواد خوش یاران
در مقاله «لودویگ فوئرباخ و پایان فلسفه کلاسیک آلمانی» انگلس بهنوعی از اندیشه در نزد فوئرباخ اشاره میکند که در سطح درک بهظاهر انضمامی توانسته نگاههای متافیزیکی گذشته را پشت سر بگذارد، اما در ساحت عمل به انتزاعیترین شکل ممکن دوباره نوعی انسانشناسی تکین و تابع الگوهای استعلایی میسازد. اندیشه اجتماعی ایرانی نیز این روزها به همان المان نیمه دوم قرن نوزدهم شبیه است. افراد با سروصدا از گفتارهای مختلف بر سرهم عربده میکشند که «حقیقت» یا «ارمان اساسی زندگی» نزد من است و بس، بهتبع این افراد؛ گعدههایی نیز شروع به شبه تئوریپردازیهایی میکنند که جز ضایع کردن گعده مقابل هیچ دستاوردی برای جامعه که هدف اصلی علوم اجتماعی معطوف به آن است ندارد، تکوتوک صداهایی هم که در اینور و آنور پیرامون اقتصاد سیاسی و نئولیبرالیسم بلند میشود توسط همین گعدهها به خفه¬گی محکوم میشوند چرا که بازار مکاره دلوز، لکان، دریدا بیشتر سود دارد تا معرفتی پراتیکال شده که هدفش امر معین اجتماعی است و دست شیادان روشنفکرنما و لاطائلات طبقه متوسطی در بیان آنها را رو میکند، به هر روی این متن کوتاه سر آن ندارد که خود به متنی غرولند کننده تبدیل شود و بدون در نظرگیری انسداد سیاسی از روشنفکران بخواهد هزینه توجه به امر متعین را تقبل کنند چرا که خود تودهها در مواجه با این روشنفکرنماها، جهت درست را انتخاب خواهند کرد و چنانکه دیدیم در دو خیزش گذشته بدون توجه به آموزههای دلوز و فوکو و لاکان؛ در میدان با آگاهی از هستی اجتماعی خویش به پا خاستند و حق مطلب را ادا کردند، بدون توجه به ژستهای آکادمیک و بازار روشنفکرسازی بیرون آکادمی. جایی که فریادهای حقیقی توده و آگاهی خودانگیخته آن متجلی میشود، درسگفتار و دانشگاه نیست؛ بلکه فشار اقتصادی ناشی از روابط افراد در مناسبات معین تولیدی است. دلیل اصلی درجا زدن علوم اجتماعی ایرانی چه در دانشگاه چه در مؤسسات دقیقاً همین بازتولید گری روشنفکران و اساتید در خدمت نظم موجود است؛ همانطور که در آلمان قرن نوزدهم روشنفکران انقلابی درکسوت استاد و کارمندان عالیرتبه دولت پروس بودند، در ایران امروز هم روشنفکران در خدمت بازتولیدگری مصرفکنندگی معرفت بیکاربرد، در خدمت رژیم انباشت نئولیبرال از نوع ایرانی آن هستند.