Get Mystery Box with random crypto!

‌ مراحل ده‌گانه‌ای که جوامع را به فاشیسم نزدیک می‌کند کالی | شبکه جامعه شناسی

مراحل ده‌گانه‌ای که جوامع را به فاشیسم نزدیک می‌کند
کالین مارشال، ترجمه‌ی بهزاد باغی‌دوست

فاشیسم اصطلاحی است که این روزها مکرراً از آن استفاده می‌شود، و در استفاده از آن لزوماً به معنا و انسجام معنایی این مفهوم توجه نمی‌شود. شبیه اصطلاح اوروِلی برگرفته از داستان قلعۀ حیوانات، به‌نظر می‌رسد کلمۀ فاشیسم هم صرفاً به‌عنوان یک برچسب سیاسی در سخنرانی‌ها علیه جریان سیاسی رقیب استفاده می‌شود. حتی، جورج اورول خود در یک سخنرانی در دهۀ ۱۹۴۰ تلاش کرد تا توضیح دهد در واقع دقیقاً منظور او از فاشیسم، کلمه‌ای که دیگر اکنون بسیار بی‌معنی شده است، چیست. نیم قرن بعد از او، این پرسش که فاشیسم دقیقاً چه معنایی دارد و چگونه کار می‌کند توسط نویسندۀ دیگری ظاهراً با احساس و درکی متفاوت دوباره مطرح شد؛ توسط تونی موریسون نویسندۀ «آبی‌ترین چشم» و «محبوب». معمولاً اصطلاح فاشیسم یادآور آلمان نازی است. تونی موریسون هم در سخنرانی‌اش در سال ۱۹۹۵ در دانشگاه هووارد موضوع هراس از هیتلر و «راه‌حل نهایی» او را پیش کشید؛ «بگذارید اما یاد بیاوریم که پیش از آن‌که راه‌حل نهایی وجود داشته باشد، باید راه‌حل اولی و سپس راه‌حل دومی و حتی سومی نیز وجود داشته باشد. حرکت به‌سمت راه‌حل نهایی محصول یک جهش بلند و ناگهانی نیست. این یک فرایند تدریجی و قدم به قدم است.»

موریسون در ادامه یک‌سری اصول و فرضیه‌های فراموش‌نشدنی و گیرا از آن مراحل و قدم‌هایی که ما را آهسته و به‌تدریج به‌سمت شکل‌گیری فاشیسم می‌کشاند، مطرح می‌کند:

دشمنی «درونی و داخلی» بساز، هم برای اینکه بر آن تمرکز شود، و هم توجه‌ها از موضوعات دیگر منحرف شود.

آن دشمنی که برساخته‌ای را ایزوله کن، بدنامش کن، و از او چهره‌ای شیطانی بساز. آشکارا بر او نام بگذار، نام و صفتی که او با آن نام کدگذاری شده است، و از این کدگذاری و آزار کلامی حمایت و مراقبت کن. حملۀ شخصی را بر انگیزه‌ها و شخصیت او به جای ایده‌ها و افکارش به‌عنوان عمل مشروع به‌کار بگیر.

منابع و نیروهای منتشرکننده و توزیع‌کنندۀ «اطلاعات» را درگیر کن، یا خلق کن، آن‌هایی که خواهانند که مراحل بدنام‌سازی و چهرۀ شیطانی ساختن از آن دشمن را تداوم بخشند، آن‌ها که چنین می‌کنند برای این‌که چنین کاری برایشان سودمند است، قدرت برایشان می‌‌‌آورد و برای اینکه این موضوع برایشان کار می­کند.

تمام اشکال هنر را در اختیار و کنترل خود بگیر و بر همۀ آن‌هایی که ممکن است در فرایند شیطانی‌سازی و بزرگ‌نمایی این دشمن «داخلی» چالش ایجاد کنند نظارت کن، بی‌اعتبارشان کن و یا اخراج‌شان کن.

نمایندگان این دشمن داخلی برساخته و همۀ کسانی را که با این دشمن برساختۀ داخلی همدل‌اند، کوچک کن و پلید نشان‌شان بده.

با کسی از بین آنان –دشمن برساختۀ داخلی- مشورت کن؛ همکاران خائنی از بین آنان که با فرایند خلع ید و سلب مالکیت مادی آن‌ها موافق است و می‌تواند این فرایند را «بهداشتی‌تر» کند.

او را پاتولوژی کن، و به شکل «محققانه» و در رسانه‌های عمومی از نظر روانی و ذهنی و شخصیتی بیمار و خطرناک نشان‌اش بده؛ به‌عنوان مثال نژادپرستی علمی و دروغ و افسانۀ برتری نژادی را در جهت «طبیعی» نشان دادن این «پاتولوژی» نشر و بازنشر کن.

او -دشمن برساختۀ داخلی- را جانی و جنایتکار نشان ده. سپس آماده شو برای ساخت مکان نگهداری مردان و کودکان، برای آن بودجه تعیین کن و آن‌ را معقول و ضروری نشان بده.

بی‌فکری و بی‌تفاوتی را پاداش بده، با سرگرمی‌های دائمی و لذتی اندک، جذابیت حقیر، و دقایقی بر صفحۀ تلویزیون، یا چندخطی در روزنامه‌ها. موفقیت‌های کوچک و حقیر و غیر واقعی، و توهم قدرت و نفوذ، اندکی خوشی و استیل، و نتایج اندک و حقیر.

این وضعیت را به هر قیمتی حفظ کن و چنین نگه‌دار، ساکت کن.

تلخیص شده از مشق‌نو

#رسانه شمایید. اگر دوست داشتید به اشتراک بگذارید.

شبکه جامعه‌شناسی
@SocioNet | اینستاگرام