Get Mystery Box with random crypto!

‍ درس هایی از فراز و فرود وزیر کار دولت سیزدهم! @solati_meh | مهران صولتی

‍ درس هایی از فراز و فرود وزیر کار دولت سیزدهم!

@solati_mehran

مهران صولتی


بالاخره بعد از حاشیه های بسیار در کارنامه وزیر کار، حجت الله عبدالملکی استعفا داد و دولت رئیسی را با این پرسش مهم مواجه ساخت ؛ آیا ایده " دولت جوان و انقلابی" با اخراج یکی از نظریه پردازان اصلی آن، در عمل جوانمرگ شده است؟ واقعیت این است که عبدالملکی در این مدت کوشید تا از جنبه اقتصادی این گفتمان را غنا بخشیده و در افکار عمومی فراگیر سازد. نظریه ای که پیشاپیش از حمایت بالاترین سطوح قدرت برخوردار شده بود و تلاش می شد تا طرحی نو در زمینه "بیانیه گام دوم انقلاب" تلقی شده و قادر باشد با قطع امید از روابط خارجی و عطف توجه به مناسبات داخلی، چالش ها و بحران های موجود را در کمترین زمان ممکن فیصله بخشد. سعید جلیلی، یاسر جبراییلی، حسن عباسی، رائفی پور و عبدالملکی همچنان از پرنفوذ ترین نمایندگان این تفکر در حاکمیت محسوب می شوند. از همین رو است که معتقدیم این کناره گیری می تواند حاوی درس های زیر باشد:

به رغم تلاش سالیان اخیر حاکمیت برای جا انداختن ایده های تخیلی خود، انباشت بحران ها و مسائل حل نشده آن چنان خطیر شده است که مجال هر گونه خیال پردازی را ناممکن ساخته است. گسترش فقر، بیکاری و حاشیه نشینی در کنار فقدان تولید ثروت و ورشکستگی صندوق های بازنشستگی باعث شکل گیری جامعه جنبشی و افزایش اعتراضات خیابانی شده است. در چنین شرایطی طرح شعارهای فضایی نه تنها کمکی به بهبود اوضاع نمی کند بلکه موجبات آزردگی بیشتر مردم آسیب دیده از سیاست گذاری های نادرست اقتصادی را نیز فراهم می آورد!

در روزگار جهانی شدن اقتصاد دیگر نمی توان میان دو مقوله توانمندی داخلی و تحریم های بین المللی تفکیک قائل شد و این دو را به هم گره نزد. کارنامه ناکام اقتصادی دولت سیزدهم در این مدت هم نشان داده است که نمی توان نقش متغیرهای برون زا را نادیده انگاشت. کافی است نگاهی به رویداد تاثیر گذار جنگ اوکراین بیفکنیم تا متوجه شویم که این منازعه چگونه هم در روند به فرجام رسیدن برجام اختلال ایجاد کرد (تاثیر مخرب روسیه) و هم بازار فروش نفت ایران را تا حد بسیار زیادی در اختیار روسیه قرار داد!

نظریه "دولت جوان و انقلابی" حاوی تناقض های عدیده ای در بطن خویش است. از یک سو به دنبال ایجاد تغییر از بالاست ( انقلاب اقتصادی)، حال آن که ساختار حکومت به دلیل پیری و فرسودگی قادر به همراهی با آن نیست. دوم آن که همین خواست انقلابی به دلیل فقدان هماهنگی میان نیروهای سیاسی در ظاهر همسو (تعارض منافع) صرفا به شعارزدگی تقلیل یافته است، و سوم این که برخی از آرمان های انقلابی به دلیل گذشت بیش از چهاردهه از سال ۵۷، و فرسایش شدید سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی بسیار نابهنگام به نظر می رسند. شاید همین دلایل باعث شده است که عنوان انقلابی گری امروزه بیشتر به عنوان اسم رمز یکدست سازی قدرت تلقی می شود!

انقلاب ۵۷ به دنبال انسجام توده ای، محبوبیت رهبری و اعتماد به تغییرات واقعی توانست از میانه بحران های سیاسی- اقتصادی متعدد به سلامت گذر کند. شکل گیری دولت جوان و انقلابی در آن زمان نیز بیشتر معلول شرایط ناشی از وقوع یک انقلاب مردمی بود. امروزه اما با گذاری چهل ساله که با اقسام ناکارآمدی و فقدان دستاوردهای جدی همراه بوده است سعی می شود تا از ایده ای به نام "دولت جوان و انقلابی" دفاع شود که هیچ نسبتی با ایران مدرن، متکثر، جنبشی، و رسانه ای شده امروز ندارد. شاید افول ستاره بخت وزیر کار بهترین نشانه برای نامناسب بودن این طرح با واقعیت های ایران امروز محسوب شود!

نکته پایانی: جامعه ایران به دلیل بی سامانی های فراوان که ناشی از فقدان حاکمیت قانون، موازی سازی نهادی، نبود ایده پیشرفت، و بی اعتنایی به الزامات زیست جهانی می باشد از آمادگی لازم برای پاسخگویی و رضایت بخشی به شهروندان خود برخوردار نیست. در این حالت حرکت به سوی "نرمالیزاسیون" به معنی پیش بینی پذیر شدن سیاست ها و خروج از استثناگرایی، اولویت اصلی کشور محسوب می شود. امید آن که دولت سیزدهم بتواند خروج نماد خیال اندیشی خود را به فرصتی برای دستیابی ایرانیان به شرایط بهتر و انسانی تر تبدیل نماید!

@solati_mehran

#استعفا
#وزیر_کار
#حجت_عبدالملکی