Get Mystery Box with random crypto!

@soltannasir {آرمیلوس ۶} ادامه... پ ن | سلطان نصیر

@soltannasir

{آرمیلوس ۶}

ادامه...

پ ن ۷: واژه نحمیا (نام ماشیح بن یوسف) به معنی تسلی یافته از یهوه می باشد. نحمیا در کتاب مقدس پسر کحلیا است. در بابل تولد یافت. در شوش به منصب ساقی گری پادشاه ایران اردشیر دراز دست منصوب شد. و از پادشاه ایران درخواست کرد که به وی اذن دهد که به اورشلیم برود و در تجدید بنای اورشلیم امداد نماید. وی تخمینا در سال ۴۴۴ پیش از میلاد از سوی اردشیر به اورشلیم فرستاده می شود و وقت خویش را صرف احیای حصار اورشلیم نمود. (کتاب قاموس کتاب مقدس ص ۸۷۶ مدخل نحمیا)

به نظر می آید که نام ماشیح بن یوسف نیز در عالم ظاهر نحمیا نخواهد بود. بلکه نحمیا یک نام نمادین است و اشاره به این دارد که ماشیح بن یوسف تجلی و ظهور نحمیا در دوره آخرالزمان خواهد بود. وی پیش از ظهور ماشیح داود در فلسطین اشغالی ظهور خواهد نمود و احتمالا با برساختن معبد سوم زمینه را برای ظهور ماشیح داود (دجال) فراهم خواهد نمود!

نکته: در بعضی منابع نحمیا بن هوشیل را نام فردی می دانند که رهبری یهودیان شورشی را در قرن ششم پس از میلاد بر عهده داشته است. اما در مدخل دانشنامه ویکیپدیای انگلیسی این را تنها یک احتمال می داند و اسنادش را ضعیف می داند. (یعنی اینکه نام رهبر شورشیان نحمیا بوده باشد را دارای اسناد ضعیف می داند.)

https://en.m.wikipedia.org/wiki/Nehemiah_ben_Hushiel


پ ن ۸: خاندان یوسف
در سفر زروبابل ماشیح بن یوسف از نسل حضرت یوسف علیه السلام است. سبط یوسف به دو قبیله افراییم و منسه که نام دو پسر وی بوده است تقسیم شد. بر اساس آنچه که در تواریخ آمده است. سبط یوسف پس از سقوط دولت افرائیم از بین رفته و جزو اسباط گم شده محسوب می شود.
در عصر حاضر یهودیان پارسی و یهودیان تلوگو در هند ادعا می کنند که از نسل افرائیم می باشند. همچنین یهودیان میزو که ساکن اراضی اشغالی می باشند نیز خود را از نسل منسه فرزند حضرت یوسف علیه السلام می دانند. به نظر می آید که ماشیح بن یوسف باید نسبش به یکی از این جوامع یهودی برسد.

https://en.m.wikipedia.org/wiki/Tribe_of_Ephraim



{ماشیح داود آرمیلوس را میکشد و عاقبت یهوه خود به زمین هبوط میکند و با دشمنان اخروی اش، ۹ یاجوج و ماجوج، و سپاه آرمیلوس میجنگد ونابودشان می کند. پس از آن، معبدی بسیار بزرگ که در آسمان ساخته شده به زمین انتقال می یابد. در انتهای سفر زروبابل گزارش متفاوتی از نبردهای اخروی ارائه می شود که به مرگ آرمیلوس به دست ماشیح داود می انجامد. در این بخش، شرحی درباره آرميلوس بیان می شود، شبیه توصیف هایی که در متون یهودی و مسیحی درباره ضدمسیح آمده است.
شرح مختصری که بیان کردم، تصویری قابل قبول از محتوای سفر زروبابل است، اما در عین حال، آنچه منعکس می کند منسجم تراز روایتی است که در خود سفر زروبایل می خوانیم. مؤلف سفر زروبابل، علاوه بر تالیف، دستی هم در ویرایش و گردآوری مطالب داشته است. سفر زروبابل نیز، مانند متون هخالوت، از بخش های متعددی تشکیل می شود که تفکیک پذیرند و چندان هم یکپارچه به نظر نمی رسند و بعضی از آنها به شکل رسالات جداگانه در جامعه وجود داشتند. لیکن سفر زروبابل، برخلاف متون هخالوت، اساسا یک روایت است و یکپارچگی ضعیف بخش های متفاوت را آشکارتر می کند. برای مثال، ماشیح از خاندان داود دوبار در این کتاب ظاهر می شود. بار اول، در جریان یک جدول زمانی اخروی، وباردوم، در پایان جدول زمانی که این بار او را در معیت ایلیا و ماشیح از خاندان يوسف می بینیم. پس از اوج درام اخروی و حضور خدا بر زمین و انتقال معبد سوم به زمین، سفر زروبابل نسخه دیگری از جنگ های اخروی را بیان می کند، این موضوع کاملا برخلاف انتظار است. با وجود آنکه منابع مورد استفاده سفر زروبابل يکپارچگی ضعیفی دارند، ولی موضوعات اصلی این کتاب را به آسانی می توان دریافت. }

پ ن ۹: هبوط خداوند! و تجسیم و تشبیه خداوند به مخلوقات جز مسائلی است که شواهد آن به کرات در تورات و عهد عتیق یافت می شود و هر اندازه که جهودان سعی نمایند که از این اتهام فرار نمایند موفق نخواهند شد. خدایی که یهودیان _نه لزوما انبیای الهی_ در عهد عتیق معرفی می نمایند بی شباهت به بعضی از خدایان جهان باستان نیست. خواننده گرامی فکر نکند که بنده چون با جهودان مشکل دارم چنین اعتقادی دارم یا چنین مسئله ای در اعتقادات افراد معلوم الحالی چون سیچن و دی لافایت و گاردنر و... یافت می شود. دین شناسان بزرگ جهان نیز در آثارشان به این مسئله پرداخته اند و این مسئله از چشمان تیز بینشان دور نمانده است.


ادامه دارد...

@soltannasir