پئنۆر : فا، پنیر پۆنه : فا، پونه penür pünә همانطوری که ذکر شد لبنیات سنقر از دیر باز چایگاه خاصی در استان کرمانشاه داشته و دارد. اشاره شاعر به تناول نان و پنیر سنقر همراه با شاهی آبی و پونهی تازه است که لذتی دو چندان به آن میبخشد .
تازیِ آمان : سگ تازیِ ( شکاری) زنده یاد آمان دای که فردی ساده زیست و خوش مشرب بود که چند سگ شکاری داشت با یک اسلحهی شکاری قدیمی که از نظر مردمداری و نکویی شهره بود.
چان : خبرچین ، فا ، قاصدک Çan : xәbәrçin گل قاصدک یا خبر رسان که اواخر تابستان از ساقه جدا شده و باد آنرا در اطراف مزارع و داخل شهر میچرخاند که بیشتر به طرف درهای ورودی و زیر دالانها سوق داده میشود و در اصطلاح عامیانه ، خبر رسان آمدن پاییز و رسیدن فصل سرما را هشدار میدهد و آمدن آن نوعی تلنگر است به افرادی که کارهای نیمه تمام اعم از کشاورزی و جمع کردن محصول و یا خانه تکانی و به پیشواز فصل سرما رفتن و گاها به آن تنبل خبر کن هم گفته میشود.
قره ایلان : قارا ایلان . فا ، مارِ سیاه qәrә ilan: qara ilan
صوفی شاوسئین : صوفی شاه حسین : مردی وارسته و عارف مسلک که در محلهی پیره سوند سنقر به شغل پالان دوزی مشغول بود و زهد تقوی وی مشهور عام و خاص.
* زنده یاد #بهروز_فصیحی دائم از درد غربت و دوری از وطن مینالید و عاشق و شیدای شهر و دیار خویش بود و همیشه با بهانههای متعدد به سنقر سر میزد، خصوصا ایام تابستان و فصل باغ و باغات و شب نشینیهای خانهباغهای اۆچ دئیڕمان ...و دائم ورد زبانش این بود که : خوشا آنانکه اردیبهشت ماه در سنقر فوت میکنند و در قبرستان سنقر میآرامند .... حقا که به آرزوی دیرینش رسید
" خدایا ! گاهِ مرگ و میر بهروز بیارامش به قبرستانِ سنقر "