Get Mystery Box with random crypto!

واقعیت تاریخی روشنفکری دینی در حاشیه «گفتگوی انتقادی درباره ر | سروش دباغ

واقعیت تاریخی روشنفکری دینی
در حاشیه «گفتگوی انتقادی درباره روشنفکری دینی و نواندیشی دینی با دکتر سروش دباغ»
جعفر نکونام 18 فروردین 1402
ص
1 از 3

واقعیت روشنفکری دینی
شاید بتوان گفت که تمرکز بیانات فرهیختۀ گرامی جناب آقای دکتر سروش دباغ در آن گفتگو این است که بهترین شاهد بر امکان روشنفکری دینی و محال نبودن آن این است که روشنفکری دینی واقع شده است و لذا طبق قاعده «ادل دلیل علی امکان شیء وقوعه» باید گفت که روشنفکری دینی نه تنها امکان دارد، بلکه واقع هم شده است.

پیشینۀ روشنفکری دینی
البته شاید آقای دکتر دباغ پیشینۀ روشنفکری دینی را مثل آقای مصطفی ملکیان فقط به سید جمال اسدآبادی(1217-1275ش) برساند؛ اما واقعیت آن است که روشنفکر دینی به معنای تجدید نظر طلبی در دین آباء و اجدادی و عبور فی الجمله از آن، تاریخ درازی دارد و ما اگر اسلام را عبارت از تعالیم حضرت محمد(ص) تعریف کنیم، باید بگوییم که روشنفکری دینی به معنای تجدیدنظر طلبی در تعالیم آن حضرت از همان زمان خود ایشان شروع شده است؛ برای مثال، وقتی که یک اعرابی در مخالفت با انگارۀ قضاء و قدر الهی از تجربۀ زیستۀ خود برای حضرت محمد(ص) شاهد می‌آورد، مبنی بر این که یک شتر گر، باعث گر شدن یک گلۀ شتر می‌شود و یا آنگاه که عمر بن خطاب در زمان خلاف خود در مخالفتش با قضاء و قدر الهی از سفرش به شام به سبب شیوع طاعون در آن منصرف می‌شود، همۀ اینها مصادیقی از عبور از انگارۀ قضاء و قدری شمرده می‌شود که حضرت محمد(ص) بر آن بود.
یا وقتی که مسلمانان در پایان قرن اول هجری انگارۀ تقارن بعثت را با آخر الزمان تأویل می‌کنند، به واقع از این انگار عبور کردند.
یا وقتی که معتزله و بعد شیعه انگارۀ خدای جسمانی ساکن در آسمان را بر خلاف ظاهر آیات قرآن و روایات نبوی به خدای مجرد از صفات اجسام و موجود در همه جا تأویل می‌کنند، همۀ اینها در عین حالی که راجع به اساسی‌ترین تعالیم حضرت محمد(ص) است، مصادیق روشنفکری دینی به شمار می‌رود؛ لذا عبور برخی از مسلمانان معاصر از برخی از تعالیم آن حضرت نظیر جهاد ابتدایی و برده‌داری علیرغم این که در نص آیات و روایات آمده است و تمام علمای اسلامی طی چهارده قرن گذشته آنها را جزو ضروریات دینی می‌شمردند، به واقع دنباله‌روی از سیرۀ همان علمایی دانسته می‌شود که از انگاره‌های قضاء و قدر الهی و خدای جسمانی و تقارن بعثت و آخر الزمان عبور کردند.
بنابراین روشنفکر دینی از همان صدر اسلام شروع شد؛ نه از سید جمال الدین اسدآبادی و بلکه خود حضرت محمد(ص) هم روشنفکر دینی بود؛ چون او هم اصلاحاتی در دین آباء و اجدادی خود پدید آورد و اگر باز به عقب برویم، باید بگوییم که تمام انبیاء روشنفکر دینی بودند؛ چرا که آنان هم در دین آباء و اجدادی خود تجدیدنظرطلبی کردند.
ادامه در صفحۀ بعد