Get Mystery Box with random crypto!

سروش دباغ

لوگوی کانال تلگرام soroushdabbagh_official — سروش دباغ س
لوگوی کانال تلگرام soroushdabbagh_official — سروش دباغ
آدرس کانال: @soroushdabbagh_official
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 12.47K

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 102

2021-11-09 11:10:55 .

دیروز، نسخه کاغذیِ 4 کتاب جدیدم که طی یکسال و نیم گذشته به همت نشر « سهروردی» منتشر شده اند؛ به دستم رسید: « ردّ ابی روایت» در 2 جلد، « غربت و غرابت اسپینوزا» و « از سهروردی تا سپهری». برای امثال بنده که اوقات فراوانی از عمر خود را با کتاب سپری کرده ایم؛ لمس کردن و بوییدن و ورق زدن کتاب کاغذی لطف دیگری دارد. وقتی کتاب خودت را تورق می کنی، حس غریبی داری، که گویی پاره ای از ضمیر و وجودت را که در آن به ودیعت نهاده ای، اکنون در برابرت ایستاده و در حال نظاره کردنِ خویشتنی، که :

درون آیینه روبرو چه می بینی
تو ترجمان جهانی بگو چه می بینی
تویی برابر تو چشم در برابر چشم
در آن دو چشم پر از گفتگو چه می بینی....

اخیرا دوست نادیده ساکن اروپایی، از سر لطف، عکسی از کتابخانه خود برایم فرستاده که در آن تمام 24 جلد کتاب من کنار یکدیگر نشسته و جا خوش کرده اند. دقایقی به عکس زل زدم؛ تو گویی گذر عمر را طی 16 سال گذشته به عیان دیدم و چشیدم؛ از روزی که « آئین در آئینه» ام در سال 1384 شمسی منتشر شد تا چند ماه قبل که « از سهروردی تا سپهری» در سال 1400 سر برآورد. همچنین به یاد روزگاری افتادم که در دوران دانشجویی، در نشریه " موج" دانشگاه علوم پزشکی تهران می نوشتم؛ و روزگاری که با نام مستعار " سروش وفا" در یکی از نشریات داخلی قلم می زدم. " یاد باد آن روزگاران یاد باد".

اهل قلم به نیکی می دانند که نوشتن، نوعی سلوک است؛ سلوکی که در آن دقایق و ساعاتی را در کنج خلوت و سکوت سپری می کنی و فارغ از آنچه پیرامونت می گذرد، آنچه در ذهنت می جوشد و غلغل می کند، بر انگشتانت جاری می شود و راهی به بیرون پیدا می کند. بنا دارم، به قدر وسع، قلمم را غلاف نکنم، همچنان بنویسم و به ادامه دادن ادامه دهم و فراموش کردن و غفلت را در نوشتن تجربه کنم.

ویتگنشتاین در «پژوهش های فلسفی» ، از « فلسفه به مثابه درمان» سخن گفت و نکته سنجی های نغز و نیکویی در این باب کرد. بر همین سیاق، به «نوشتن به مثابه درمان» باور دارم. امیدوار مجالی بیایم و تاملاتم در این باب را بنویسم و با مخاطبان در میان نهم.


https://www.instagram.com/p/CWDD7MTrdx6/?utm_medium=share_sheet
1.5K viewsedited  08:10
باز کردن / نظر دهید
2021-11-07 21:27:06
جلسه پنجاه و پنجم


شرح قصه های
#شیخ_اشراق




ارائه توسط
دکتر #سروش_دباغ




@SoroushDabbagh_official




1.7K views18:27
باز کردن / نظر دهید
2021-11-07 19:02:49 .
بر این رواق زبرجد نوشته اند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند

آرون بک، روان درمانگر مشهور امریکایی، از بنیان گذاران روانشناسی شناختی ( cognitive psyhology) و مبدع درمانِ شناختی- رفتاری ( cognitive-behavioral therapy)، هفته گذشته در سن صد سالگی، در امریکا روی در نقاب خاک کشید. بِک، تاثیری شگرف بر روان درمانگریِ نیمه دوم سده بیستم و نیمه اول سده بیست و یکم گذاشت و میراثی ماندگار از خود برجای نهاد.

در زمان تحصیل در دانشگاه یورک ویل، فراوان درباره بک و CBT خواندم و آموختم. اکنون هم که به کار تراپی مشغولم و بیش از 850 ساعت جلسات تراپی با درمانجویان متعددِ ایرانی و غیر ایرانی داشته ام؛ بارها از روش CBT و تکنیک های آن در کار و بار درمانی خود استفاده کرده و تاثیرات ملموس و مفید آن بر درمانجویان را دیده ام.

با عنایت به اینکه افزون بر روان پژوه، فلسفه پژوه هم هستم؛ نسب نامه رواقیِ CBT برایم دل انگیز است. ربط و نسبت میان باور و احساس و رفتار به روایت CBT، طنین رواقیِ پر رنگی دارد و یادآور آموزه های نغز سنکا، اپیکتتوس و مارکوس اورلیوس است. چندی پیش که کتاب « فلسفه ای برای زندگی: رواقی زیستن در روزگار کنونی»، نوشته ویلیام اروین، با ترجمه محمود مقدسی را تدریس می کردم؛ این نسبت را به روایت خود تبیین کردم.
انقلاب شناخی ( cognitive revolution) در سنت روان درمان گری که در CBT بروز و ظهور یافته و برکشیدن و برجسته کردن مفاهیمی چون افکار خودکار منفی ( automatic negative thoughts) ، خطاهای شناختی ( cognitive distortions)، گفتگوی درونی ( internal dialogue) ، باورهای بنیادین ( core beleifs)، مفروضات زیرین ( underlying assumption)، ثبت افکار ( thought record)... تاثیری تعیین کننده در حوزه سلامت روان در دهه های اخیر داشته است. مطابق با یافته های مقالات متعددی که در ژورنال های علمیِ تخصصی در دهه های اخیر منتشر شده، CBT، تاثیری موثر در بهبودِ اختلالاتی چون اضطراب ( anxiety) ، افسردگی ( depression) ، وسواس فکری و رفتاری ( OCD) ، کمبود عزت نفس ( lack of self-esteem) .. داشته است.

بارها در میان مراجعان خود که با اختلالات یاد شده دست و پنجه نرم می کنند، دیده ام که روان درمانیِ CBT محور، در ایشان موثر افتاده و به تعبیر دیوید برنز، شاگرد ارون بک، در سفر درمانی ، عبور « از حال بد به حال خوب» را برایشان رقم زده است.


https://www.instagram.com/p/CV-i-_dLCjO/?utm_medium=share_sheet
1.7K viewsedited  16:02
باز کردن / نظر دهید
2021-11-05 22:47:39
پاييزِ پيش ، استاد داود فيرحي ، محقق و متفكر فقه سياست ، در اوج ناباوري ، به ديار باقي شتافت. اينك و در نخستين سالگرد درگذشت آن پژوهنده ي سخت كوش ، گروه مطالعات سياست و تمدن ایرانی به همراه گروه روندهای فکریِ مرکز مطالعات خاورمیانه ، كوشيده اند با دقت در آورده ها و اعتبار فيرحي در عالم فكر و كردار ايرانيان ، نشستي متمايز برگزار كنند؛



عنوان اين همايش ؛

فیرحی ؛ اندیشمند راه سوم

با حضور و بيانِ :

دکتر سید مصطفی محقق داماد،‌ عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

دکتر قدیر نصری، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی

دکتر سروش دباغ، پژوهشگر دین،، فلسفه و عرفان

دکتر محمد صدرا، عضو هیئت علمی دانشگاه زنجان

دکتر مسعود ادیب، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید قم

دکتر سیدمحمدعلی حسینی زاده، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

دکتر سیدعلی میرموسوی، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید قم

دکتر احمد بیگلری، عضو هیئت علمی دانشگاه اراک

زمان:جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۶

لینک حضور و بحث ؛

https://www.skyroom.online/ch/imess509/
webinar

همراه با پرسش حاضرين و مباحثه بين اعضاي پنل
919 views19:47
باز کردن / نظر دهید
2021-11-03 19:25:22 .

فقراتی از مقاله در آستانه انتشار " در هوای یالوم و سپهری":

" شاملو به باور من در شعر « در آستانه» ایمان آرزومندانه را برمی‌کشد. این شعر تلقیِ درخشان شاملو از احوال انسانی را به تصویر می کشد.او در این شعر به تشریح کاری می‌پردازد که تنها از انسان برمی‌آید و تأکید می‌کند که تنها، انسان توان تحمل بار تنهایی را دارد؛ و این تنهایی همان تنهایی اگزیستنسیال است.

تجربۀ سپهری اما متفاوت است. اگر بخواهم سهراب را با شاملو مقایسه کنم، باید بگویم تجربۀ شاملو از تنهایی، به تجربۀ یالوم نزدیک‌تر است. رابطۀ سپهری با تنهایی از دفتر «آوار آفتاب» به بعد، با تجربۀ او در دفتر «زندگی خواب‌ها» متفاوت است. این تفاوت را می‌توان در نحوۀ بکار رفتن واژگان در هشت کتاب، رصد کرد. در دفتر«زندگی خواب‌ها»، شاعر بیشتر از کلمات سیاه استفاده‌ می‌کند؛ اما در دفاتر بعدی کلمات آبی و سبز جایگزین آن می‌شود....

یالوم برای فائق آمدن بر تنهایی به ایجاد رابطه با دیگران تأکید می‌کند. به نزد او ابتدا باید با داده های هستی (دراینجا تنهایی) روبرو شویم و با ایجاد رابطه با دیگران از وحشت تنهایی بکاهیم.
تلقیِ من از «تنهایی اگزیستانسیل» با یالوم قدری متفاوت است و برای تبیین آن، بجای متافور« کشتی»، از متافور «بادکنک» استفاده می‌کنم. در بکار بستنِ این استعاره، آموزه های معرفت شناختیِ کانت را وام کرده ام: ما نمی‌توانیم بی‌واسطه جهان را بشناسیم. او در " نقد عقل محض"، از «صور پیشینی شهود» ، مقولات فاهمه» و «من استعلایی» سخن می گوید تا تعامل معرفتی ما با جهان پیرامون را، تعاملی که بی واسطه نیست، صورتبندی کند. مبتنی بر این بصیرت کانتی، گویی هر یک از ما در بادکنک‌هایی قرار داریم و نمی توانیم تماس بی‌واسطه‌ای با جهان داشته باشیم. حال از همین متافور برای تبیین رابطۀ اگزیتنسیال ما با جهان میتوان استفاده کرد. یالوم می‌گوید هر یک از ما بسان کشتی‌های تنهایی است در دریایی تیره و تار؛ اما به روایت من، ما بادکنک‌هایی پراکنده در آسمانیم. می‌توانیم به بادکنک‌های دیگر نزدیک بشویم و آن‌ها را که در بادکنک‌های دیگر نشسته‌‌اند؛ اما هرگز نمی‌توانیم به بادکنک‌های یکدیگر داخل شویم. بپرسیم چه تفاوتی است میان کشتیِ واقع شده در دریای تیره و تار و بادکنک رها شده در آسمان؟ وقتی می‌گویم بادکنک‌هایی در آسمانیم، تأکیدم براین امر است که آسمان گاه توفانی می‌شود، گاه ابری، گاه آفتابی، گاه بارانی و گاه برفی. یالوم می‌گوید دریایی همیشه تیره و تار؛ اما بنظر من ما بسان بادکنک‌هایی هستیم واقع شده در آسمانی گاه تیره و گاه روشن، گاه آفتابی و گاه ابری. ظاهرا تجربۀ زیسته و روایت من با تجربه زیسته یالوم قدری متفاوت است...

چنانکه در می یابم، سپهری از تنهایی سه‌گانۀ یادشده بیشتر تنهایی اگزیتنسیال را تجربه است. او تاحدودی تنهایی بین‌فردی را هم تجربه کرده بود. سپهری اهل سفر بود و طعم غربت را چشیده و همین موضوع به این نوع تنهایی دامن زده بود. البته سپهری به گواه مکتوباتش بیشتر دلتنگ مکان‌های مألوف بوده است نه افراد. برای مثال در نامه‌هایش بارها اذعان می‌کند که دلتنگ بیابان‌های کاشان یا دیگر مکان‌های مألوف است. بنابراین می‌توان چنین انگاشت که «تنهایی بین فردیِ» سپهری بیشتر ناشی از جداافتادگی از دیار مألوف بوده تا افراد آشنا.....هر چه پیشتر می رویم، مواجهه سپهری با تنهایی اگزیتنسیال ژرف تر می شود. سهراب در دفاتر اولیۀ هشت کتاب از تنهایی اگزیستنسیالی که با تیرگی و تلخی سربرمی‌آورد و توأم با نوعی حیرت است، سخن می‌گوید و در ادامه به تنهایی‌ای می‌رسد که من آن را «تنهایی مخملین و خنک» می‌خوانم.


https://www.instagram.com/p/CV0fr7vpSfT/?utm_medium=share_sheet
1.6K viewsedited  16:25
باز کردن / نظر دهید
2021-11-02 07:06:43 فایل صوتی
درسگفتارهای حلقه دیدگاه نو
خوانش و تحلیل کتاب «درباب یقین» - جلسه سوم
مدرس: دکترسروش دباغ
1 نوامبر2021
@didgahenochannel
1.8K views04:06
باز کردن / نظر دهید
2021-11-02 07:06:22 https://www.clubhouse.com/event/m7XRNooP
1.7K views04:06
باز کردن / نظر دهید
2021-11-02 00:41:19 https://www.instagram.com/tv/CVlblH7AOJH/?utm_medium=share_sheet
1.6K views21:41
باز کردن / نظر دهید
2021-11-02 00:41:16 https://www.instagram.com/tv/CVlZO-egMFv/?utm_medium=share_sheet
1.5K views21:41
باز کردن / نظر دهید