Get Mystery Box with random crypto!

حسین سوزنچی

لوگوی کانال تلگرام souzanchi — حسین سوزنچی ح
لوگوی کانال تلگرام souzanchi — حسین سوزنچی
آدرس کانال: @souzanchi
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.11K
توضیحات از کانال

این کانال رسمی حسین سوزنچی است
اطلاعات بیشتر در مورد من و مقالات و سخنرانیهایم را در سایت souzanchi.ir ببینید.
ضمنا کانالی هم با عنوان «یک آیه در روز» دارم که روزانه حاصل تحقیق و تاملاتم درباره یک آیه قرآن را در آن می‌گذارم:
https://t.me/YekAaye

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

3

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2022-05-25 05:22:37 ادامه تدبر 15)

ضابطه اصلی شناسایی مومن

اگر تحلیل فوق درست باشد و «فسوق »، ارتکاب «نبایدها»ی ایمان باشد (مانند دروغگویی و غیبت و فحشا و ...)، و «عصیان»، تن دادن به کفر و زیرپا گذاشتن «بایدها»ی ایمان (مانند نماز نخواندن و روزه نگرفتن و ...)؛ آنگاه مقدم آوردن «فسوق» بر «عصیان» چه‌بسا از باب توجه دادن به این باشد که رعایت نبایدها تقدمی بر رعایت بایدها دارد (به تعبیر علمای اخلاق، #تخلیه و خالی شدن از گناهان، مقدم بر #تحلیه و آراسته شدن به خوبی‌هاست).
در این صورت، برخلاف آنچه در اذهان اغلب مردم هست قوام دینداری، بیش و پیش از آنکه به نماز و روزه و ... باشد؛ به پرهیز از دروغ و غیبت و تهمت و فحشاء و ... است؛ و در چنین فضایی است که می‌توان آن دسته از احادیث را فهمید که فرمودند: «به کثرت نماز و روزه افراد فریب نخورید، که چه‌بسا ناشی از عادت باشد؛ بلکه افراد را با راستگویی و ادای امانت بیازمایید (الكافي، ج‏2، ص104).
واضح است که این گونه احادیث به هیچ وجه در مقام کم‌اهمیت جلوه دادن نماز و روزه نیستند؛ بلکه ضابطه می‌دهند که مردم بدانند نماز و روزه انسانها زمانی واقعا حکایت از عمق دینی آنها می‌کند که رعایت نبایدهای دین را جدی گرفته باشند؛ تا معیار قضاوت را صرفا اعمال ایجابی ظاهری قرار ندهند.

در همین فضا شاید بتوان به عمق این حدیث شریف امام صادق ع پی برد که فرمودند : إِنَّ بَنِي أُمَيَّةَ أَطْلَقُوا لِلنَّاسِ تَعْلِيمَ الْإِيمَانِ وَ لَمْ يُطْلِقُوا تَعْلِيمَ الشِّرْكِ لِكَيْ إِذَا حَمَلُوهُمْ عَلَيْهِ لَمْ يَعْرِفُوه‏: همانا بنی‌امیه مردم را در آموزش ایمان آزاد گذاشتند اما اجازه ندادند که درباره شرک آموزش ببینند تا اینکه اگر آنان را به مسیر شرک کشاندند متوجه نشوند» (الكافي، ج‏2، ص416).

#تذکر_اخلاقی

آیا امروزه آموزش‌های دینی ما و به تبع آن، فهم ما از دینداری از این جهت ایرادی ندارد؟
آیا نسبت به دروغگویی و غیبت و تهمت و بی‌عفتی و مال حرام‌خواری همان حساسیتی را داریم که نسبت به نماز و روزه داریم؟!

پیش از اینکه بخواهیم درباره دیگران در این خصوص قضاوت کنیم و افراد و و نظام آموزشی و ... را متهم کنیم [=تهمت بزنیم یا غیبت کنیم؟!]، ابتدا خودمان را قضاوت کنیم

@yekAaye
#حجرات_7
380 views02:22
باز کردن / نظر دهید
2022-05-25 05:22:37 .

«وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیكُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَیكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ»

چرا در جانب ایجابی فقط سخن از ایمان به میان آورد (در حالی که قرآن کریم غالبا ایمان را همراه با عمل صالح مطرح می‌کند)، ولی در جانب سلبی، در کنار کفر، از مقام عمل هم سخن گفت؛
و نیز چرا در اینجا به یکی بسنده نکرد و هم از فسوق و هم از عصیان سخن گفت؟

اگر از تعبیر علامه طباطبایی استفاده کنیم که فرمود «فسوق خارج شدن از طاعت به سمت معصیت است، اما عصیان خود معصیت است» (الميزان، ج‏18، ص313)
شاید بدین جهت است که دو تعبیر «فسوق» و «عصیان» عملا دلالت بر دو انحراف مربوط به بعد ایجابی و سلبی دارد.
به تعبیر دیگر #فسوق - طبق لغت- خروج از حالت اصلی‌ای است که شیء را در معرض ضرر قرار می‌دهد؛ یعنی فسوق عبور کردن از حد و مرزهای ایمان است؛ فسوق آنجاست که شخص مرتکب #نبایدها می‌شود (چنانکه گناهانی از جنس دروغگویی و فحشا مثال‌های بارز فسوق هستند)؛
اما #عصیان تن دادن به کفر و سرپیچی کردن و شانه خالی کردن از انجام وظیفه است و جایی است که شخص #بایدها را زیر پا می‌گذارد (چنانکه گناهانی مانند نماز نخواندن و روزه نگرفتن و پرداخت نکردن واجبات مالی همچون خمس و زکات، مثال‌های بارز عصیان هستند).

با این مقدمه،
فسوق جایی است که ایمان در مقام عمل رعایت نشود؛ و
عصیان جایی است که کفر در مقام عمل اجرا شود؛
پس به یک معنا مقام عمل را هم در بعد ایجابی (ایمان) و هم در بعد سلبی (کفر) جدی گرفت.

آنگاه در برابر این سوال که چرا اینها را دو به دو ذکر نکرد (یعنی بعد عملی مربوط به ایمان را در کنار ایمان نیاورد، و هردو را در کنار کفر آورد)
شاید بتوان گفت که چون خداوند از همان ابتدا فطرت پاکی به ما عنایت کرده (فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها؛ روم/۳۰) که ما تنها وظیفه‌ای که داریم این است که این فطرت را پک و دست‌نخورده تحویل او دهیم: «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليم‏» (شعراء/۸۹).
پس در جانب ایجابی تنها و تنها چیزی که دست‌مایه رشد ماست ایمان آوردن است؛ یعنی باور کردن به اینکه خداوند چنین فطرتی داده و ما همین که آن را سالم و بدون دخل و تصرف تحویلش دهیم کافی است؛
پس همه اعمالی که وظیفه ماست، اگرچه در یک نگاه ابتدایی به دو دسته اعمال صالح و فاسد (که عدم ارتکاب اولی، عصیان؛ و ارتکاب دومی، فسوق است) تقسیم می‌شود؛ اما در یک نگاه عمیق‌تر، همه اینها در جانب سلبی است؛ یعنی همه اعمال برای این است که یا از حدو مرز ایمان خارج نشویم ( فسوق) یا اینکه به اقتضائات کفر عمل نکنیم ( عصیان).

چیزی که می‌تواند موید این برداشت باشد این است که قرآن کریم اگرچه بارها بر اهمیت عمل صالح در سعادت آدمی اصرار داشته؛ اما وقتی سخن به برترین انسانهای عالَم می‌رسد از آنان با وصف «مخلَصین: خالص‌شدگان» (نه مخلِصین و کسانی که خودشان دارند خویش را خالص می‌کنند) یاد می‌کند و تصریح می‌کند که اگر اینان به جایی رسیده‌اند به خاطر این خالص شدن الهی است نه به خاطر عملشان: «وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون؛‏ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين‏» (صافات/۳۹-۴۰)؛ وگرنه هرکسی که مخلص نشده نباشد (یعنی همچنان به عمل خویش تکیه کند) مایه عبرت سایرین خواهد بود: «فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرين‏؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين‏» (صافات/۷۳-۷۴)؛
و خداوند در قرآن به صراحت فرمود که فقط به فضل و رحمت خدا دلخوش باشید نه به عمل خودتان: « قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون‏» (یونس/۵۸) که اگر به عمل خودتان باشد هیچکدام شما تا ابد پاک نخواهد شد: «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى‏ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاء» (نور/۲۱).

@yekaye

ادامه مطلب
https://t.me/yekAaye/12801
316 views02:22
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 15:11:26 .

«وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ»

متناسب با اینکه مقصود از «کم: شما» چه باشد، این عبارت (در میان شماست رسول الله) ظرفیت‌های معنایی متعددی پیدا می‌کند:

الف. مقصود کسانی است که بر پیروی از خبر آن فاسق اصرار می‌کردند؛ که خداوند به آنان هشدار می‌دهد که این کسی که شما را از اعتماد به خبر وی بازمی‌دارد فرستاده خداست؛ پس از او اطاعت کنید نه اینکه بخواهید او از شما اطاعت کند.

ب. مقصود جامعه مسلمانان آن روز است؛ اعم از آنان که بر پیروی از آن فاسق اصرار داشتند یا آنان که تابع رسول الله ص بودند؛ که در ادامه آیه، این «کم» خودش به دو دسته تقسیم می‌شود: یکی در «لو یطیعکم» که دسته اول است؛ و دیگری در «حبب الیکم» که دسته دوم است.

ج. مقصود مطلق انسانهای معاصر پیامبرند که:
بخشی از آنها همین جامعه مسلمانان‌اند که طبق توضیح بند ب، به دو دسته مذکور تقسیم می‌شوند؛
و بخشی هم انسانهای خارج از جامعه اسلامی‌اند؛ که به آنها تذکر می دهد که باورکنید اینکه در میان شماست رسول خداست،
حال یا با این مقدمه که این خبر دادن غیبی از کذب این فاسق، معجزه‌ای برای اثبات صدق نبوت اوست (تدبر۱.ج)
یا از باب اینکه خداوند بر نبوت وی شهادت می‌دهد همانند آیات «لكِنِ اللَّهُ يَشْهَد بِما أنْزَلَ إِلَيْك أنْزَلَهُ بِعِلْمِه‏» (نساء/۱۶۶) و «وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني‏ وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب‏» (رعد/۴۳).

د. منظور مطلق مسلمانان است؛ چه در آن زمان و چه در زمان‌های بعد؛ که بدانید اگر خداوند رسولش را به عنوان حجت در میان شما فرستاده است، پس او همواره در میان شماست؛ چه با زندگی جسمانی در میان شما باشد، و چه بدون آن؛
و در این صورت، مفاد این آیه تذکر به اینکه با رحلت رسول الله ص ارتباط او با شما قطع نمی‌شود بلکه او شاهد بر شماست؛ یعنی همان مطلبی که در آیاتی دیگر بدان اشاره نموده است همچون: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ: بگو عمل کنید پس بعدش خداوند عمل شما‏ را می‌بیند و نیز رسول او و آن مومنان [خاص]» (توبه/۱۰۵) یا «هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في‏ هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ: خداوند شما را پیش از این و در این مورد مسلمان نامید تا این رسول شاهد بر شما باشد» (حج/۷۸؛ و نیز بقره/143 ) یا و «إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ: همانا ما رسول الله را به عنوان شاهدی بر شما فرستادیم» (مزمل/۱۵).

د. منظور مطلق انسانهاست در همه زمانها؛ که رسول الله ص چون شهید و شاهد بر همه انسانها و همه امتهاست، پس در میان همه انسانها حضور داشته و دارد؛ چه آنان که بر دین اویند یا بر هر دین دیگری؛ و چه آنان که در زمان او بودند یا در هر زمان دیگری؛
یعنی همان مضمونی که در آیاتی دیگر این گونه بدان اشاره شد که ما اساسا رسول الله ص را به عنوان شاهد فرستاده‌ایم: «إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِدا: همانا ما تو را به عنوان شاهد فرستادیم» (احزاب/۴۵؛‌ فتح/۸)؛
تا حدی که در قیامت ایشان به عنوان شاهد بر شاهدان همه امتها در عرصه حاضر می‌شود: «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهيدا: و چگونه خواهد بود هنگامی که از هر امتی شاهدی بیاوریم و تو را بر اینان شاهد بیاوریم» (نساء/۴۱) و «وَ يَوْمَ نَبْعَثُ في‏ كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهيداً عَلى‏ هؤُلاءِ: روزی که از هر امتی شاهدی بر آنان برمی‌انگیزانیم و تو را به عنوان شاهدی بر آنان می‌آوریم» (نحل/۸۹ ).


تبصره

اینکه رسول الله ص در میان ما هم هست منافاتی ندارد با اینکه در برخی احادیث درباره سختی‌هایی که از نبود پیامبر ص و امام در عصر غیبت برای انسانها پیش می‌آمد سخن گفته شده ویا در برخی از ادعیه به پیشگاه خداوند شکوه می‌کنیم از نبود رسول الله ص در میان‌مان (مثلا احادیث بند ۲)؛
زیرا بود یا نبود او از منظرهای گوناگون مورد توجه است:
از این منظر که او شاهد بر ماست و لذا باید از او اطاعت کنیم، او در میان ما هست؛
اما از این منظر که چون افق فهم و حیات دنیوی اغلب ما افق پایینی است و نمی‌توانیم حضور ایشان در میان خود را درک کنیم و با ایشان مسائلمان در میان بگذاریم و پاسخی از ایشان دریافت کنیم فقدان او را در میان خود احساس می‌کنیم و از این گلایه داریم.
بدین ترتیب چه‌بسا بتوان گفت که همان گونه که ترس از عدل خداوند در واقع ترس از اعمال ناشایست خودمان است، گلایه از فقدان نبی اکرم ص نیز در واقع گلایه از خودمان است که چرا این اندازه کم‌ظرفیت هستیم که وقتی مدت زمان حضور جسمانی پیامبر ص و اهل بیت در میانمان تمام می‌شود با اینکه ایشان شاهد بر ما هستند نمی‌توانیم با ایشان ارتباط برقرار کنیم.

@yekAaye
295 views12:11
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 15:10:17 ۸) الف. در اواخر جنگ صفین و پس از اینکه معاویه با بلند کردن مصاحف تفرقه در لشکر امیرالمومنین ع انداخت، و بسیاری از لشکریانش خواهان حکمیت شدند حضرت برخاست و فرمود:
ای مردم! پيوسته كار من با شما به دلخواهم بود، تا آنكه جنگ خسته و ناتوان‌تان نمود. به خدا اگر جنگ كسانی را از شما گرفت، و كسانی را به جا گذاشت، برای دشمنانتان خسته‌کننده‌تر بود. من ديروز امیر بودم و فرمان می‏دادم، و امروز فرمانم می‏دهند. ديروز باز می‏داشتم، و امروز بازم می‏دارند. شما زنده ماندن را دوست داريد، و من چنان نیستم که به چيزی وادارتان کنم كه ناخوش می‏انگاريد.

نهج البلاغه، خطبه ۲۰۸؛
وقعة صفين، ص484

و من كلام له ع قاله لما اضطرب عليه أصحابه في أمر الحكومة:
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَمْ يَزَلْ أَمْرِي مَعَكُمْ عَلَی مَا أُحِبُّ حَتَّی نَهِكَتْكُمُ‏ الْحَرْبُ وَ قَدْ وَ اللَّهِ أَخَذَتْ مِنْكُمْ وَ تَرَكَتْ وَ هِيَ لِعَدُوِّكُمْ أَنْهَكُ. لَقَدْ كُنْتُ أَمْسِ أَمِيراً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَأْمُوراً وَ كُنْتُ أَمْسِ نَاهِياً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَنْهِيّاً وَ قَدْ أَحْبَبْتُمُ الْبَقَاءَ وَ لَيْسَ لِي أَنْ أَحْمِلَكُمْ عَلَی مَا تَكْرَهُون‏.




ب. نوف بکالی نقل می‌کند که امیرالمومنین ع چند روز قبل از شهادتشان خطبه‌ای خواندند و مردم را جهت آمادگی برای جنگ با معاویه تشویق کردند و از مردم برای همکاری نکردنشان با ایشان گلایه کردند و در فرازی از آن فرمودند:
ای مردم! من اندرزهايی را كه پيامبران به امّتهايشان دادند، به شما دادم؛ و آنچه را اوصيا، به پس از خود رساندند، رساندم. شما را با تازيانه‌ام ادب كردم، راست نشدید. و با هرچه بازدارنده است نهیبتان زدم، رام نشدید. شما را به خدا! آيا امامی جز مرا چشم می‏داريد تا با شما راه را بپيمايد، و طريق راست را به شما بنمايد؟
هان بدانيد! كه آنچه از دنيا روی آورده بود، پشت كرد؛ و آنچه پشت كرده بود، روی آورد. و بندگان خوب بار سفر بستند، و اندكِ دنیا را، كه نپايد، به بسيارِ آخرت، كه تمامی ندارد، فروختند. برادران ما كه خونشان در صفّين ريخته شد، زيان نكردند كه امروز زنده نيستند؛ [آیا می‌بودند] تا پياپی ساغر غصّه در گلو ريزند و شرنگ تيره بدان آميزند. به خدا سوگند، به دیدار خدا شتافتند و مزدشان را بی‌کم و کاست یافتند؛ و آنان را پس از ترسشان در سرای امن ساكن ساخت. كجايند برادران من كه بر راه سوار شدند، و مسیر حق را پیمودند؟ كجاست عمّار؟ كجاست ابن التَيَهّان؟ و كجاست ذوالشّهادتين؟ و كجايند همانندان ايشان از برادرانشان، كه با يكديگر به مرگ پيمان بستند و سرهاى آنان را به فاجران هديه‏ كردند؟ ...

نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲

... أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ بَثَثْتُ لَكُمُ الْمَوَاعِظَ الَّتِي وَعَظَ [بِهَا الْأَنْبِيَاءُ] الْأَنْبِيَاءُ بِهِمْ أُمَمَهُمْ وَ أَدَّيْتُ إِلَيْكُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِيَاءُ إِلَی مَنْ بَعْدَهُمْ وَ أَدَّبْتُكُمْ بِسَوْطِي فَلَمْ تَسْتَقِيمُوا وَ حَدَوْتُكُمْ بِالزَّوَاجِرِ فَلَمْ تَسْتَوْسِقُوا لِلَّهِ أَنْتُمْ أَ تَتَوَقَّعُونَ إِمَاماً غَيْرِي يَطَأُ بِكُمُ الطَّرِيقَ وَ يُرْشِدُكُمُ السَّبِيلَ؟
أَلَا إِنَّهُ قَدْ أَدْبَرَ مِنَ الدُّنْيَا مَا كَانَ مُقْبِلًا وَ أَقْبَلَ مِنْهَا مَا كَانَ مُدْبِراً وَ أَزْمَعَ التَّرْحَالَ عِبَادُ اللَّهِ الْأَخْيَارُ وَ بَاعُوا قَلِيلًا مِنَ الدُّنْيَا لَا يَبْقَی بِكَثِيرٍ مِنَ الآْخِرَةِ لَا يَفْنَی.
مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِينَ سُفِكَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّينَ أَلَّا يَكُونُوا الْيَوْمَ أَحْيَاءً؛ يُسِيغُونَ الْغُصَصَ وَ يَشْرَبُونَ الرَّنْقَ؟! قَدْ وَ اللَّهِ لَقُوا اللَّهَ فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الْأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ. أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَی الْحَقِّ؟ أَيْنَ عَمَّارٌ؟ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ؟ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ؟ وَ أَيْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَی الْمَنِيَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَی الْفَجَرَةِ...

@yekAaye
#حجرات_7
261 views12:10
باز کردن / نظر دهید
2022-05-19 21:53:05 نبایدهای #جهاد_تبیین

سخنرانی ارائه شده در هیأت میثاق با شهدا (۱۴۰۱/۲/۲۷)

حسین سوزنچی
@souzanchi
334 views18:53
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 22:21:31
#اطلاعیه

جلسه هفتگی هیأت میثاق با شهدا

به یاد شهید #شیرین_ابوعاقله

سخنرانی به کلام حجت‌الاسلام والمسلمین #سوزنچی

مداحی با نوای کربلایی #سجاد_خسروآبادی

زمان: سه‌شنبه | ۲۷ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۱

از نماز مغرب و عشاء

مکان: بزرگراه شهید چمران، پل مدیریت، مسجد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

پخش زنده از طریق درگاه اینترنتی:
Misaq.ir/live
و سایر حساب‌های مجازی هیأت میثاق با شهدا


Misaq.ir
@Misaq_ba_shohada
444 views19:21
باز کردن / نظر دهید
2022-05-11 12:44:26
سخنان شنیدنی از سید حسن نصر الله

خدا واقعا هست!

@souzanchi
856 views09:44
باز کردن / نظر دهید
2022-05-08 05:17:23 ۶) سعد بن عبدالله قمی، در تشرفی که خدمت امام حسن عسگری و امام زمان ع داشت، از امام زمان ع سوالاتی می‌پرسد که اصل حکایت آن دیدار در جلسه۴۰۸، حدیث۳
http://yekaye.ir/al-ankaboot-29-11/
و فراز دیگری از آن ذیل تدبر ۵ از جلسه ۴۲۵
https://yekaye.ir/al-ahzab-33-6/
گذشت.
در فرازی از این سوال و جواب آمده است:

عرض كردم: به من خبر ده اى مولاى من که چرا مردم نمی‌توانند خودشان برای خودشان امام اختیار کنند؟

فرمود: امام مصلح برگزینند، یا امام مفسد؟

گفتم: امام مصلح.

فرمود: آیا امكان ندارد كه برگزیدۀ آنها مفسد باشد؛ با توجه به اینکه كسى از درون دیگرى كه صلاح است و یا فساد مطّلع نیست؟

گفتم:آرى امكان دارد.

فرمود: علّت همین است و براى تو دلیل دیگرى بیاورم كه عقلت کاملا تسلیم شود:
بگو ببینم رسولان الهى كه خداوند متعال آنها را برگزیده و بر آنها كتاب فرو فرستاده و آنها را به وحى و عصمت مؤید ساخته تا پیشوایان امّتها باشند و از آنها بر برگزیدن شایسته‌ترند چگونه‌اند؟ مثل حضرت موسى و حضرت عیسى علیهما السّلام، آیا ممكن است با اینکه عقلشان بیشتر و علمشان كامل‌ترست، وقتی تصمیم به انتخاب بگیرند، انتخابشان بر منافق افتد در حالی که گمان می‌کنند وی مومن است؟

گفتم: خیر.

فرمود: این حضرت موسى كلیم الله است كه علی‌رغم وفور عقل و كمال علم و نزول وحى بر او، از اعیان قوم و بزرگان لشكر خود براى میقات پروردگارش هفتاد تن را برگزید، از کسانی که در ایمان و اخلاص آنها هیچ گونه شك و تردیدى نداشت؛ امّا منافقین را برگزیده بود؛
خداوند متعال مى‌فرماید: «وَ اخْتارَ مُوسى‏ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا: و موسی هفتاد نفر از قومش را برای میقات با ما برگزید» (اعراف/۱۵۵) تا آنجا که فرمود «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا اینکه خداوند را آشکارا به ما نشان دهی؛‌پس به خاطر ظلمشان آنان را صاعقه گرفت» (بقره/۵۵)‌؛
و چون مى‌بینیم كه انتخاب کردن حتی از جانب کسی که خداوند وی را به نبوت برگزیده عملا به جای اینکه به اصلح تعلق بگیرد به افسد تعلق گرفت در حالى كه خودش مى‌پنداشت آن اصلح است، مى‌فهمیم انتخاب کردن سزاوار نیست مگر برای كسى است كه بر آنچه در سینه‌ها و ضمایر افراد است آگاه باشد و تغییر و تحولات باطن افراد در محضر او رخ دهد و اینکه برگزیدن مهاجرین و انصار-جایى كه برگزیدۀ پیامبران به جاى افراد صالح افراد فاسد باشند- هیچ ارزشی ندارد.

كمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص۴۵۴-۴۶۵ (فراز مربوط به بحث در ص461-462)؛
دلائل الإمامة، ص514-515؛
الإحتجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص464
@yekAaye
#حجرات_7

سند و متن حدیث:
https://t.me/yekAaye/12744

.
510 views02:17
باز کردن / نظر دهید
2022-05-06 05:40:35 ۲) كميل بن زياد می‌گوید:
اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (ع) دست مرا گرفت و به بيابان برد، چون به صحرا رسيد نفس عمیقی كشيد و فرمود:

... بلى زمين تهى نماند از كسى كه حجّت بر پاى خداست، يا ظاهر و مشهور است و يا ترسان و پنهان از ديده ‏هاست. تا حجّت‌های خدا باطل نشود و نشانه ‏هايش از ميان نرود، و اينان چندند، و كجا جاى دارند؟!
به خدا سوگند اندك به شمارند، و نزد خدا بزرگ‏مقدار. خدا حجتها و نشانه‏ هاى خود را به آنان نگاه مى‏ دارد، تا به همانندهاى خويشش بسپارند و در دلهاى خويشش بكارند.
دانش، نور حقيقت بينى را بر آنان تافته و آنان روح يقين را دريافته و آنچه را نازپروردگان دشوار ديده‏ اند آسان پذيرفته‏ اند؛ و بدانچه نادانان از آن رميده‏اند خو گرفته. و همنشين دنيايند با تن‏ها، و جانهاشان آويزان است در ملأ اعلى. اينان خدا را در زمين او جانشينانند و مردم را به دين او مى‏خوانند. وه كه چه آرزومند ديدار آنانم؟ كميل! اگر خواهى بازگرد.

نهج‌البلاغه، حکمت ۱۴۷ (ترجمه شهيدى، ص388)؛
تفسير القمي، ج‏1، ص359؛
الغارات (ط - الحديثة)، ج‏1، ص153؛
الغيبة للنعماني، ص136؛
الخصال، ج‏1، ص187؛
كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص291
و ...

قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَاد ...
اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ. وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ؟! أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً؛ يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِم‏. هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ. آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ! انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ.

این حدیث در بسیاری از منابع اهل سنت نیز آمده است؛ از جمله:
العقد الفريد (ابن عبد ربه أندلسي م۳۲۸)، ج2، ص82؛
الجليس الصالح الكافي (معافی م۳۹۰)، ص584؛
حلية الأولياء (ابونعیم اصبهانی م۴۳۰) ج1، ص80؛
الفقيه والمتفقه (خطيب بغدادي م۴۶۳) ج1، ص183؛
إحياء علوم الدين (غزالی م۵۰۵) ج1، ص72؛
المجموع اللفيف (أبوجعفر أفطسي م۵۱۵)، ص۳۵؛
التذكرة الحمدونية (أبوالمعالي بغدادي م۵۶۲)، ج۱، ص۶۸؛
تاريخ دمشق (ابن عساكر م۵۷۱) ج14، ص18؛ ج۵۰، ص۲۵۳؛
صفة الصفوة (ابن جوزی، م۵۹۷) ج1، ص123؛
جامع المسائل (ابن تيمية م۷۲۸) ج5، ص53؛
تهذيب الكمال في أسماء الرجال (مزی م۷۴۲) ج24، ص221؛
تذكرة الحفاظ (= طبقات الحفاظ؛ للذهبي م۷۴۸) ج1، ص15؛
كشف الكربة في وصف أهل الغربة، (ابن رجب حنبلي م٧٩٥)، ص۳۲۳؛
و...

@yekAaye
#حجرات_7
391 views02:40
باز کردن / نظر دهید