Get Mystery Box with random crypto!

پدرم اسماعیل، در یکم آذرماه ۱۳۲۴، در روز عید قربان در محله ی م | فصلنامه استارباد




پدرم اسماعیل، در یکم آذرماه ۱۳۲۴، در روز عید قربان در محله ی میرکریم گرگان، متولد شد.
فرزند و پسر سوم علی رضایی و رقیه سعادت. پدر خوش مشرب و مهربانش کارمند بود و مادرش که از حکمتی ذاتی برخوردار بود، خانه دار.
دوره دبستان را در مدرسه شیرخورشید، در محله میدان و دوره ی متوسطه را در دبیرستان فخرالدین در رشته ریاضی گذراند.
در سال ۱۳۴۶ دوران سربازی را به صورت سپاه دانش در همدان طی کرد.
در سال ۱۳۴۸ با اقدس کلانتری که ۵ سال از او کوچکتر بود، پیمان زناشویی بست و تا واپسین لحظه با او وفادار و مهربان بود.
صاحب چهار فرزند شد به نام های آناهیتا، آزاده، دنیا و شنتیا که به ترتیب در سال های ۱۳۵۰ ، ۱۳۶۰ ، ۱۳۶۲ و ۱۳۶۳ متولد شدند.
پس از پایان دوران سربازی، ابتدا شش ماهی در سمت معلمی، سپس به مدت یک سال در بانک ملی مشغول به کار شده و از سال ۱۳۵۰ در اداره دارایی استخدام رسمی شد. مدتی در دارایی بندرترکمن و کردکوی رییس اداره بود و سپس در گرگان در سمت ممیزی مشغول به کار شد. بعداز انقلاب در جایی که به خاطر حذاقت حرفه ای، کاندید ریاست اداره دارایی گرگان شد. به دلیل عدالت خواهانه به بندرگز فرستاده شد. بعداز سه سال به گرگان بازگردانده شد و پس از ۳۰ سال خدمت دولتی شرافتمندانه در سال ۱۳۸۰ بازنشسته شد.
در تمام این سال ها، به صورت گسترده به مطالعه به ویژه در زمینه های تاریخی و فلسفی و ادبی پرداخته. ذوق قلم و نوشتاری بسیار داشت؛ به گونه ای که از تأثر خواندن نامه هایش به همسر، فرزندان، برادران و دوستان او، نقل بسیار است.
به تحصیل فرزندانش اصرار و اهتمام بسیار داشت و فرزندانش همه در مراتب عالیه تحصیلی مشغول به کارند.
در دهه چهل، تعدادی از شعرهایش در مجله خوشه ( شاملو ) به طبع رسید. پس از بازنشستگی و رهایی از روزمرگی، یک سر خود را وقف مطالعه نمود و در سال های انتهایی از دایره وسیع اندوخته های اندیشگی اش در مجالس ادبی از جمله، انجمن حافظ شناسی شاهنامه خوانی و تاریخ، در کانون کتاب و کانون جهان دیدگان گرگان ، بهره ها نصیب دوستداران شد.
او همسر و پدری به نهایت مهربان و صبور، دوستی زبانزد به گذشت و معرفت، در یک کمال تجسم شرافت و بزرگواری بود.
شاید بیشترین صفتی که بتوان پدرم، اسماعیل را با آن توصیف کرد؛ این است که او مردی به غایت سیر از جیفه دنیا بود. تشنگی اش برای دانستن بود و سفرهاش، سیر انفس. ما فرزندانش او را نامیرا پنداشتیم. زهی خیال باطل!
پدرم در تاریخ ۱۸ تیرماه ۱۳۹۵ به دیار باقی شتافت؛ در حالی که هنوز شور زیستن در او شعله می کشید.
باشد که یاد و خاطره اش جاودان!

( متن کامل " بیوگرافی" خوانده شده توسط دکتر آناهیتا رضایی، دختر زنده یاد، اسماعیل رضایی، به مناسبت چهلمین روز درگذشت پدر مرحومشان. که بطور کامل در یادنامه ای با عنوان " وقت فراق..." به قلم عبدالرحمان فرقانی فر، در شماره ۷ فصلنامه استارباد، پاییز ۱۳۹۵ به چاپ رسید.)

@StarbaadMagazine