Get Mystery Box with random crypto!

' پابلو نرودا ' در ۱۲ ژوییه سال ۱۹۰۴ در پارال شیلی ' شهر عناوی | فصلنامه استارباد



" پابلو نرودا " در ۱۲ ژوییه سال ۱۹۰۴ در پارال شیلی " شهر عناوین دوردست" به دنیا آمد. نام اصلی اش " ریکاردو رِ یه س نفتالی آلتو باسو" بود که بعلت طولانی بودنش، در سن ۱۵ سالگی نام " پابلو نرودا" را به پاس یاد شاعر و نویسنده قرن ۱۹ چک " جان نرودا" بر خود نهاد.
پدرش کارمند راه آهن و مادرش معلم بود. در دوماهگی، مادرش درگذشت و همراه پدرش، بعداز ازدواج مجدد، در سال ۱۹۰۶ در شهر " تموکو" ساکن شدند؛ شهری کوچک جنگلی و پرباران. باران تصویر غالب او از دوران کودکی است. در همان تموکو بود که نرودا شعرهای نوجوانیش را برای " گابریلا میسترال"معلمش،( شاعر، آموزگار، دیپلمات شیلیایی و برنده جایزه نوبل ادبی ۱۹۴۵)، خواند و این آغاز دوستی آنان شد.

کجاست کودکی که من بودم-
هنوز در منست- یا که رفته است؟
آیا می داند که من هرگز او را
دوست نداشته ام
یا او، مرا؟

دوره دبستان و دبیرستان را در رشته علوم انسانی به پایان رساند و در سال ۱۹۲۱ با رفتن به دانشگاه و انتشار مجموعه های " سرود جشن"( ۱۹۲۱) ، " تاریک و آشنا"( ۱۹۲۲ ) ، " ۲۰ عاشقانه و یک نومیدانه"( ۱۹۲۴) که با ترجمه به بیش از سی زبان، نام نرودا را به عنوان شاعر جوان، به شهرت جهانی رساند. این کتاب" ۲۰ عاشقانه" یکی از ارزنده ترین آثار شعری ادبیات جهان است که راه تازه ای را پیش روی شعر مدرن جهان گشود؛ تا آن جا که منتقد و محقق مشهور" بالیرو" در کتاب خود ( تاریخ ادبیات جهانی) مطالعه این کتاب را برای همه شاعران معاصر جهان لازم می داند.

امشب می توانم غمگین ترین
شعرهایم را بنویسم
بنویسم، مثلا شب شکسته است
و ستارگانی آبی، در دوردست
چشمک می زنند
باد شبانه در آسمان پرسه می زند و می خواند.

نرودا از سال ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۲ بعنوان کارمند دولت شیلی در کشورهای سیلان، جاوه، سنگاپور، مالزی و…خدمت کرد و " با تمام شعر جهان " گره خورد تا به دگردیسی در زندگی و خلاقیتش برسد؛ همان که لورکا آن را " نزدیک تر به خون تا جوهر" می دانست. شعرهای کتاب " منزلگاهی بر زمین" حاصل این سفرهاست که در سال ۱۹۳۳ در اسپانیا به چاپ رسید.

می اندیشم که شعرم ریشه گرفت
نه تنها به انزوا بل بر یک تن
درکنار تنی دیگر زیر ماه عریان
با تمام شعر جهان در پیرامون.

در " منزلگاه " ار سنت های شعر شرق متأثر شد. آگاهی و " هوش شاعر" را کنار گذاشت و شور و هیجان را به میان آورد و " شعر شاعرانه" آفرید.
" شعر بایستی رضایت عام را تأمین کند و با هیجان ها و اشیاء سرشار شده باشد. این آن چیزی است که من می خواهم خلق کنم. یک شعر شاعرانه."

نرودا با " آنتونیتا آگنار فو گلزانز"، دختری هلندی تبار که بر او نام " ماروکا " می نهد، ازدواج می کند و در سال ۱۹۲۹ به شیلی باز می گردند. در سال ۱۹۳۳، نرودا به عنوان کنسول شیلی به آرژانتین سفر می کند و در این سال با گارسیا لورکا ( آن شادترین مرد) آشنا می شود. در می ۱۳۳۴ کنسول شیلی در بارسلون اسپانیا می شودو در ادامه جایگزین " گابریلا میسترال" در مادرید. " اسب سبز" را که جُنگ ادبی معتبری است، منتشر می کند. با بسیاری از شاعران و نویسندگان نسل ۲۷ ( رافایل آلبرتی، گارسیا لورکا، میگل ارناندس، ویسنته الیکساندره ) از اسپانیا و سزارو الهیو( پرویی) و مارپینته ( کوبایی) ارتباط برقرار می کند.
نرودا با " دلیا ول کاریل" آرژانتینی دوست می شود و کار آنان بعدها در سال ۱۹۴۳ در مکزیکوسیتی به ازدواج می کشد. دلیا نه تنها همسر دوم نرودا، بل راهنما و راهگشای کارهای ادبی او می شود؛ همچنان که " آلبرتی" راهبر سیاسی و " لورکا" راهبر عاطفی او می شود. دوستی نرودا و لورکا بر شعر هردو اثر می گذارد؛ تا آنجا که " آن امیرزاده کولیان بیشه های غرناطه" به دست فاشیست های فرانکو از پای در می آید، و این آغاز جنگ داخلی اسپانیا بود و الهام بخش کتاب " اسپانیا در قلب من" به قول " لویی آراگون" شاعر فرانسوی " شگفت انگیزترین پیشگفتار ادبیات مدرن است." و آلبرتی آن را " بزرگ ترین کتابی خوانده است که از جنگ داخلی اسپانیا پدید آمد." به گفته خود نرودا " هرگز موضوعی بارورتر از جنگ اسپانیا برای شاعران پدید نیامده است. خونی که در اسپانیا ریخته شد، آهن ربایی بود که تا زمانی دراز به جان شعر لرزه درافکند. "

و یک روز صبح اینها همه شعله ور شد
و یک روز صبح حریق ها
از دل خاک زبانه کشید
و مردمان بلعید
و از آن پس، آتش
باروت، از آن پس
و از آن پس، خون.

نرودا می گوید: " جنگ داخلی اسپانیا شعر مرا دگرگون کرد" . همین کتاب موجب خلع کنسولی اش شد. نرودا پس از این کتاب، " متحد زیر یک پرچم "( ۱۹۳۷) ، " زنی غریق آسمان"( ۱۹۳۹) و " اندوه و خشم"( ۱۹۳۹) منتشر کرد.
در سال ۱۹۳۹ از سوی حکومت شیلی، به عنوان کنسول ویژه ی مهاجرت اسپانیایی شد. بعد به سمت کنسول شیلی به مکزیک رفت
@StarbaadMagazine