Get Mystery Box with random crypto!

وی مدتی در جبهه های نبرد حق علیه باطل حاضر بود، در تقدیرنامه ا | فصلنامه استارباد


وی مدتی در جبهه های نبرد حق علیه باطل حاضر بود، در تقدیرنامه ای که مورخ ۱۳۶۶/۱۳/۱۱، سیدکاظم اکرمی، وزیر وقت آموزش پرورش، به وی تقدیم داشته از مشارکت ۱۲ ماهه او در دفاع مقدس قدردانی گردیده است، از تاریخ شعرهایی که در اهواز سروده( از مرداد ماه ۱۳۶۷ تا فروردین ماه ۱۳۶۸) می توان نتیجه گرفت که پس از اتمام جنگ تحمیلی نیز چند ماهی در این شهر جنگ زده حماسی، ساکن بوده است.
وی علاوه بر عرصه شعر و ادب به ورزش شطرنج ( و شنا )نیز علاقه وافری داشت و به طور حرفه ای این رشته( های) فکری ورزشی را دنبال می نمود تا جایی که ( در رشته شطرنج)به مسابقات های دهه پنجاه نیز راه یافت و در کنار مشاهیری چون استاد خسرو هرندی و مهرشاد شریف، در سال ۱۳۵۶ در فینال مسابقات کشوری حاضر بود. از دیگر افتخارات و عناوین او در این خصوص می توان به کسب مقام نخست مسابقات منطقه ای کارگران و اعزام به مسابقات نهایی استان مازندران در پاییز سال ۱۳۵۱، و دریافت " کلید و کاپ مقام نخست جشن ها و مسابقات شطرنج" در دهه چهل از سوی سازمان تربیت بدنی شهرستان گرگان به تاریخ ۱۳۵۱/۱۱/۵، انتخاب و عنوان مربی شطرنج در تاریخ ۱۳۵۴/۴/۲۷ توسط سازمان مزبور و انتخاب به عنوان رییس هیأت شطرنج بخش جاجرم مورخ ۱۳۷۰/۵/۱۵ اشاره کرد.

( بخش " زندگی نامه" از کتاب " غروب آیینه" مجموعه اشعار "حسینعلی کاشانی راد"، به اهتمام: ،سیدعباس حسینی فائق، رضا ایمانی، رضا اسماعیل زاده، عبدالرحمان فرقانی فر و علی بایزیدی، نشر پیک ریحان گرگان، چاپ اول سال ۱۳۹۳ )

از آقای علی بایزیدی( مسئول و صاحب امتیاز فصلنامه استارباد) مقاله ای با عنوان " شصت و پنجمین سال تولد حسین جنگلی" یادنامه ی " حسینعلی کاشانی راد" در فصلنامه استارباد، شماره ۶، تابستان ۱۳۹۵، در سه صفحه به چاپ رسیده؛ که دوستداران زنده یاد را به خواندن آن دعوت می کنم.


" تجربه ها در شعر جوان ما، سیراب از احساس و لمس شاعر از محیط دور و بر خویش است؛ دیدن، حس کردن و زبان گشودن در جهانی که احساس شخصی، تازگی اش می بخشد یا به زبان دیگر، کهنه اش نمی بیند و کهنه، تصویرش نمی کند.
شعرهای کاشانی راد، شاعر جوان گرگانی، از این همه ویژگی برخوردار است. شعر آهنگین او اگر چه ممکن است سیمایی چون شعر دیگران داشته باشد. اما در ذات، شعرها، شعرند و از شاعرند. خلوص و صمیمیت ساده ی او را طراوت احساسش یاری می کند تا در شعرهایی تر و زنده بنشیند. شعر این شاعر، اگر کمبودی دارد، فرصت هایی است برای پرواز و پرتاب بیشتر و رشد و کمال دلخواه. "

" منوچهر آتشی "
( مجله تماشا، شماره ۳۵۶، مورخ ۱۳۵۷/۴/۱)



" سبزی که سرخ می شود!"

چه سبز می دود عاشق؟!
در جنگل بنفشه و بعداز ظهر
در جنگل شقایق و نیلوفر
در جنگل چمن:
وقتی
که اندیشه های عشق
معیار سبز بودن خاک است.
^^^
چه سرخ می دود عشق؟!
وقتی که عشق و خاک
آیینه ای ست
در شب ظلمانی کویر؛
در انعکاس ماه و ستاره.
و چشم
چشم انتظار جنبش ستاره
از دل خاک است.
^^^
آنطور سبز می دود عاشق
که سرخ می شود
اندیشه های عشق!

" حسینعلی کاشانی راد"
( مجله تماشا، شماره ۳۵۶، ۱۳۵۷/۴/۱۷)
( مجموعه اشعار " غروب آئینه" )


" شب و آئینه "

شب و آئینه و من،
تو و آئینه و شب،
شب صدا زد:
خورشید!
چشم آئینه شکست،
من و تو
مات،
به حیرانی آئینه و شب،
که چه سان
شب،
تَه آئینه نشست.

" حسینعلی کاشانی راد"
( مجله جوانان، شماره ۴۸، سال ۱۳۵۵)
( مجموعه اشعار " غروب آئینه" )


" عطر عاطفه ی گل "

نسیم،
عطر عاطفه ی گل را
به ذهن باغ سپرد
و باغ،
زمزمه ی عشق را
به غنچه های نورس شیپوری،
و حجم شهر،
عطرِ عاطفه ی گل شد
و ترنم عشق.

" حسینعلی کاشانی راد "
( مجله تماشا، شماره ۳۵۶، ۲۷ اسفند ۱۳۵۶ )
( مجموعه اشعار " غروب آئینه " )


شعری کوتاه، بهاری، که خوشبختانه جدیدا در آرشیو یافتم، که متأسفانه در اشعار منعکس شده در کتاب " غروب آئینه " مجموعه اشعار زنده یاد " حسینعلی کاشانی راد " از قلم افتاده بود. که هدیه ایست به دوستداران زنده یاد!

" طرح "

تو چون روح بهاران
سبزتر
از کاسه چشم فضا هستی
و عریانتر
ز آهی
شبنم پاک سحرگاه!

" خواف- حسین کاشانی راد"
( کیهان، ادب و هنر، دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۶۴)

@StarbaadMagazine