Get Mystery Box with random crypto!

#ناشناس ‌ ‌ ‌ | 𝗰𝘂𝗽 𝗼𝗳 𝘀𝘁𝗿𝗲𝘀𝘀🍵🍃

#ناشناس
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
سلام...
امیدوارم حالت خوب باشه
تاحالا پنج بار پیام دادم ب ادمینای دیگه و هیچکدوم جواب نمیدن:) امیدوارم تو ناامیدم نکنی چون واقعا ب حرف زدن با یه نفر و مشورت باهاش احتیاج دارم.
من سال هشتم هستم و برای دهم میخوام برم تیزهوشان یا نمونه دولتی
برای نهم میخوام حسابی بخونم و کل تابستونمو برنامه ریختم و الانم باید کلی بخونم و میتونم ک بخونم و میدونم از پسش بر میام ولی فقط مشکلم مامانمه:) کلا انگار سندروم داره هروقت ک ببینه من اوکیم رو مودم میاد شیرجه میزنه رو اعصابم و بعدش با خنده میره
توی کل سال تحصیلی فقط اشک منو در میورد با مقایسه کردناش و میدونی مشکل چی بود؟ اینکه با دوستای صمیمیم منو مقایسه میکرد و ب خیال خودش باعث پیشرفتم میشد ولی فقط و فقط باعث میشد من از دوستام ناخودآگاه بدم بیاد و باهاشون سرد بشم و نتیجش بشه تنها بودنم:))
چندبار هیچی نگفتم گفتم احترام نگه دارم ولی بار اخر منو با کسی مقایسم کرد ک واقعا برای خودم متاسف شدم... از نظر اطرافیام استعداد من توی نقاشی نسبت ب سنم فوق العادس و مامانم منو با کسی مقایسه کرد ک بیشتر از پنج جلسه کلاس سیاه قلم نرفته و بمن گفت برو یادت بده معدلش هیفده شده بود و میگفت مامانش گفته بیست شده رتبه اول شده برو تو درسات اونو الگو قرار بده و یونو من معدلم برای ترم یک 19/95 شد
ی روز واقعا گریم گرف باهاش حرف زدم بحث کردم کارم ب خودزنی کشید تا ول کرد... کار دیگه ای ک باهام میکرد این بود ک اصن ادم حسابم نمیکرد مثلا دارم درباره ی موضوع مهم باش حرف میزنم ازش مشورت میخوام میخوام کمکم کنه بعد اصلا حواسش ب حرفام نیس یهو وسطش میگه چرا رفتی حموم موهاتو اینجوری شستی سه بار این اتفاق افتاد بار دوم باهاش بحث کردم اصلا انگار نه انگار فرداش دوباره جلوی زنداییم همون کارو و کرد و بازم داد و گریه و خودزنی تا این رفتار یکم فقط یکم ترکش شد
و حالا ک امتحانات خرداد رسیده دوباره داره شروع میکنه... نمیدونم واقعا مشکلی داره یا خودشم نمیدونه فازش چیه فقط میدونم ک نمت درکش کنم. اینهمههههه وقت بیکار بودن نشستن خونه عید دو هفته تعطیلی هیجا نرفتن عید فطر هیجا نرفتن فقط سر امتحانای من هوس مسافرت رفتنش میگیره و دقیقا هم سر امتحانای ریاضیم... و انتظار داره نمرم بیشتر از هیفده بشه
ی چیز باور نکردنیه ولی دقیقا 6 بار این اتفاق افتاده و من واقعااااا نمیدونمممم چرااااااااااا
برای ریاضی مستمر اذرم ب زور بردنم شمال و نمرم 12 شد دی ماه رفتن چابهار سیزده شدم مجبور شدم دوباره بدم تا با هر بدبختی بود نمره کامل گرفتم.
اسفند رفتن تهران... برای خرید فقط ی دفعه قبل امتحان ریاضیم موندن خونه اونم منو بیچارم کرد گوشیمو خاموش کرده بودم با این وجود میومد میدید من سرم تو کتابه هاا باز میگف نکشی خودتو با این درس خوندنت فقط میخواستی من نرم مسافرت و کلی دفعه دیگه
هفته پیش دوباره فازش گرفت و اشک منو در اورد تهش بهم قول داد فقط همون هفته رو برن و این دو هفته امتحانامو بمونن خونه و من شنبه امتحان ریاضی دارم دوباره داره میزنه زیر قولش وسیله هامونو جمع کرده بریم تهران
اصلا نمیدونم چی بگم فقط میدونم اینارو دارم با گریه مینویسم نمیدونم جرا انقد اذیتم میکنه و نمی‌فهمه من تو سن حساسیم و تهشو با یه خنده ی مسخره جمع میکنه میره. الان قرار بود بشینم برای علوم بخونم با حرفاش گند زد تو اعصابم دیگه نمیتونم چیزی بخونم. فقط بهم بگو چجوری نسبت ب حرفاش بی تفاوت باشم و انقد اعصاب خودمو خورد نکنم و گریه نکنم... چجوری باهاش کنار بیام...
ببخشید انقد طولانی شد

پاسخ:
سلام
بیا خوب ترین حالتش رو در نظر بگیریم که واقعا نگرانته و صلاحت رو میخواد
ببین اینو بارها گفتم بازم میگم اکثر پدر و مادر ها وقتی قصد بچه دار شدن داشتن هیچ آموزشی ندیدن و هیچ مهارتی برای بزرگ‌کردن یه بچه یاد نگرفتن و هرچیزی که از پدر و مادرشون یاد گرفتن رو میان روی بچه هاشون پیاده میکنن بدون در نظر گرفتن‌اینکه‌درسته یا نه یعنی مادرت با خودش فکر میکنه خب مامان من اینجوری با من رفتار میکرد من الان خوشبختم و... پس منم با بچم همینکارو بکنم در حالی که شاید چیزی که برای مادرت خوب بوده برای تو خوب نباشه خوب همه مثل هم نیست
اما متاسفانه اینو نمیدونن
بعد اینکه ظاهرا بین شما یه حالت لجبازی شکل گرفته و جفتتون دارید باهم لج میکنید
یه جاهای سعی کن با حرفاش یا تصمیم هاش با ی رفتار خیلی خوب کنار بیای بعد نتیجه رو ببین. رفتار خوب هر آدمی رو شرمنده میکنه و شاید متوجه اشتباهش شد