2022-06-22 17:38:05
جهان اسلام و نیاز به خانه تکانی اعتقادی و نظری مفهوم تروریزم اسلامی یک اصطلاح تازه در حوزه سیاست و فکر بینالمللی است که از چند دهه به این طرف مطرح شده و بیشتر هدف از آن افراطیت، تندروی و تروریزم در پوشش و نقاب اسلام است. اما حلفات فکری که این اصطلاح را به کار میبرند، هدفی جز یکی پنداری آن با اصل آموزههای اسلامی ندارند و این گمانه را ابداع میکنند که انگار اصل اسلام با افراطیت و تندروی پیوند ناگسستنی و ابدی دارد. چنین پندارهای از آن جا شکل میگیرد که گروههای افراطی و تندرو و تروریستی تمام جنایات و هراس افکنی خود را به آموزههای اسلامی، نصوص قرآنی و سنت اسلامی پیوند میزنند.
اما آیا این افراطیت و تروریزم ربطی به اصل نصوص دینی مسلمانان دارد، یا برساخته قرائتهای خشن از کتاب و سنت اسلامی است؟
شکی نیست که اسلام در اصل نه مروج خشونت است و نه هراس افکنی را جواز داده است. دین اسلام همیشه بر اعتدال تاکید کرده و از زندگی و سیره پیامبر و دیگر بزرگان دینی نیز نمیتوان استنباط کرده که تمایلی به خشونت و ترور داشته باشند. در قرآن عظیم هیچ آیه و سورهای نیست که در آن جواز کشتار و تکفیر داده باشد. هیچ حدیث از پیامبر نیز نقل نشده( در روایات شیعه و سنی) که به مسلمانان فرمان داده باشد که حتا با مشرکین و کفار چنین رفتار داشته باشند که امروز گروههای افراطی و تروریستی در میان خد مسلمانان به راه میاندازند.
اکنون پرسشی که خلق میشود این است، پس چه نصی به گروههای افراطی امکان تکفیر و ترور را میدهد و راهکار چیست و مسلمانان برای نجات از این شر عظیم چه باید بکنند؟
آنچه مجوز تکفیر و ترور را برای گروههای جرمی میدهد قرائتهای خشک و خشن و بی روح از نصوص دینی است. در این میان قرائت وهابی-سلفی و دیوبندی برجسته است.
این دو قرآئت که به خوارج فوق العاده نزدیک است، در واقع نصوص دینی را خالی از هویت کرده و آن را در حد یک اعلامیه برای کشتار و تفکیر و ترور تقلیل میدهد. آنها چنین میپندارند که ظاهر کلمات آیه باید بدون در نظر داشت شأن نزول، بستر تاریخی- اجتماعی، ادبیات، عوامل نزول و تفسیر عقلایی از آن، خوانش شود و بر پایه فهم بدوی از آن عمل کیم.
این طایفهها که اگر تاریخ آنها را بررسی کنیم، سر از وزارت مستعمرات بریتانیای کبیر در خواهیم آورد، به صورت سیستماتیک و آگاهانه قرائت خوارج گونه خود را از آیات و احادیث ترویج میدهند و با رادیکالیزه کردن جوامع مذهبی مشخص، تروریزم را شکل میدهند.
اگر کمی در تاریخ به عقب برگردیم، میبینیم که مکتب دیوبد در هندوستان زیر سیطره انگلیس ایجاد شد. و همچنان خاندان آل سعود و شخص محمد ابن عبدالوهاب نیز از سوی انگلیس اقتدار سیاس و معنوی جزیره العرب را به دست گرفتند، پس واهی نیست که عقبه این دو مکتب افراطی به انگلیس در غرب اروپا برسد.
با توجه به این که روح نصوص اسلامی خالی از خشونت است و در مواردی نیز که به قتال امر شده، در واقع بیشتر وضعیت دفاعی را بیان میکند تا تهاجم و افراطیت مذهبی را، نیاز است که جامعه اسلامی خانه تکانی کند و به جای پرداختن به «نموده» های تروریزمی که برچسب اسلامی خورده، ریشه افراطیت را بخشکاند، اشعری گری و قرائت های خوارج گونه را از کلام اسلامی بزداید.
منظومه کلامی اشعری-خوارجی مکتب دیوبند و وهابیت سلفی عربستان باید دور ریخته شود تا جامعه اسلامی بتواند با رجوع به ریشه پر از تساهل و مدارای اسلامی، در صلح با خود و جهان زندگی کند.
@studiesafghanistan
110 viewsedited 14:38