Get Mystery Box with random crypto!

بدونِ شِکَر

لوگوی کانال تلگرام sugarffrree — بدونِ شِکَر ب
لوگوی کانال تلگرام sugarffrree — بدونِ شِکَر
آدرس کانال: @sugarffrree
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 10.89K
توضیحات از کانال

چیزهایی می‌نویسم، نوشتن بلد نیستم. یکی از میلیون‌ها. پست‌ها از تجربیات زیسته‌ام هستند. اگر محتوای جنسی یا خشونت آزارت می‌دهد، دنبالم نکن.
/ب.ش.

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2022-06-21 09:35:15 وقتی آقای ترابی جوان بود هر روز صبح با امید به این‌که خدا، جایی-زمانی، زندگی‌اش را تغییر خواهد داد، از خواب بیدار می‌شد. این اتفاق هیچ‌وقت نیفتاد.
@sugarffrree
2.9K views06:35
باز کردن / نظر دهید
2022-06-18 21:39:57
بهترین روشِ دوست داشتنِ یک زن این‌که، او را خوب بُکُنی.
@sugarffrree
2.4K views18:39
باز کردن / نظر دهید
2022-06-10 20:49:29 آدمی که از عبارتِ «خدا وکیل» استفاده می‌کند، با احتمالِ بیشتری احمق است.
@sugarffrree
3.1K views17:49
باز کردن / نظر دهید
2022-06-01 12:22:29 چیزی به نام ⁧روز‌ دختر⁩ مناسبتی توهین‌آمیز و احمقانه است، بخشی به این دلیل که در مورد بکارت است. اگر روز زن وجود دارد، چه نیازی به روز دختر هست؟‌ ‌

طعنه‌دار این‌که روز دختر با مناسبتی مذهبی و توسط سیستمی تولید و نام‌گذاری شده، که متولی محدودسازی زنان است، سیستمی که زنان ایرانی را از حقوقی اولیه مانند حق انتخاب پوشش محروم کرده است. این ریاکارانه است.‌ ‌

گمان می‌کنم نامگذاری روزها به نام جنسیت‌ها و نقش‌ها به جداسازی کمک می‌کند، به تولیدِ «دیگری». به نظرم چیزی به اسم روز دختر، یا روز پسر به این ایده که ما موجوداتی متفاوت و دیگری برای هم هستیم دامن می‌زند. این نامناسب است.
-بازنشر
@sugarffrree
4.1K views09:22
باز کردن / نظر دهید
2022-05-31 18:59:21 متوسط قیمت یک همبرگر در تهران حدود پنجاه هزار تومان است. یک محاسبه ساده مشخص می‌کند یک زباله‌گرد باید به اندازه جمع کردن پانزده کیلوگرم زباله قابل بازیافت در سطل‌ها فرو شود، چنگ بزند، جمع کند، به دوش بکشد و به بالاترین قیمتِ ممکن بفروشد تا به اندازه پولِ یک همبرگر پول دربیاورد.

اگر از نظر هوش انسانِ ویژه‌ای نیستید، اتفاقِ اشتباهی که دارد می‌افتد این است: شما زباله تولید می‌کنید، چون پول دارید؛ او زباله شما را جمع می‌کند و از طریق رساندن به چرخه بازیافت از آسیب محیط‌زیستی جلوگیری می‌کند. این باید برعکس می‌بود.
@sugarffrree
4.0K viewsedited  15:59
باز کردن / نظر دهید
2022-05-24 23:52:18 به دست آوردن همان‌قدر باشکوه بود که فکر می‌کردی. ولی درکِ تو از رسیدن بسته بود به فاصله‌ای که در ذهنت از آرزو ساخته بودی. آدم‌ها قد می‌کشند، رشد می‌کنند و هم‌قدِ آرزوهایشان می‌شوند. این‌جاست که ماهیتِ شکوه (برایشان) عوض می‌شود، از شیئی به شیئی، از تنی به تنی و از مفهومی به مفهومی. تمنایِ رسیدن به این شکوه در هر دوره‌ای به تو رنجی یگانه می‌دهد، حسی شخصی. گذرِ زمان (اگر پیشرفت کنی) شکل، اندازه و دلایلِ این رنج را تغییر می‌دهد ولی ماهیتش را نه. به مرور قد می‌کشی، در حالی‌که سهمت از رنج را به دوش داری؛ می‌ایستی و نفس تازه می‌کنی چشم در چشمِ روزگار. در مسیر عده‌ای فقط رنج را می‌بینند و دیگرانی فقط میل به دویدن دارند، و اندک بقیه از شکوه لذت می‌برند.
@sugarffrree
1.2K views20:52
باز کردن / نظر دهید
2022-05-18 21:39:15
ویدئو را دو بار تماشا کردم و به بخش‌هایی از آن دقت کردم. دو‌ مرد، که ظاهرا نام‌شان حاج نادرِ دوهزار و حاج اکبرِ سیاه است، در صبحِ یک روزِ تابستانی حوالیِ ۵ سال پیش‌ در حالِ دویدن هستند. درخشان ‌که، در طولِ ویدئو با وجودِ (توهمِ) حرکت هیچ اتفاقی نمی‌افتد. دو مرد گویا سعی در ورزش دارند، خِس‌خس‌کنان حرکت می‌کنند، ولی (انگار) پیش نمی‌روند. جایی سمتِ راستی سعی می‌کند قاعده را تغییر بدهد. پس زور می‌زند، می‌خواهد جلو بزند، سریع‌ می‌دَوَد، پشت‌بندش او که شلوارکی بی‌دلیل به پا دارد، معلق می‌زند و همچنان هیچ اتفاقی نیفتاده.
(موقع‌هایی) زندگی ما‌ هم همین است. بطالت علی‌رغمِ سعی. سعی در طی کردن، ولی رکود.

-ویدئو را از صفحه اینستاگرامی آقایِ «نادر دوهزار» برداشته‌ام.
@sugarffrree
2.2K viewsedited  18:39
باز کردن / نظر دهید
2022-05-17 21:20:18 در موردِ معماری، گذشته و اکنونِ ما

از حافظیه تا مقبره‌ی عطار، میدان شهیاد سابق و آزادی کنونی، تئاتر شهر و دیگر بناهای شاخص هویت‌ساز دوران شاه همه دارای ویژگی‌هایی مشترک‌ند.

‏ویژگی‌های فرمی همه بدیع-ناشناس بودن آن‌ها است. غریبه‌اند. شباهتی میان آن‌ها و خانه‌ی یک ایران (در آن دوران) یا حتی خانه‌های آدم‌های الیت، مسجدها و قصرها نمی‌بینید.

دیگر ویژگی مشترک این بناها گشاده‌دستی در فضای پیرامونی است. این‌ها بنا نیستند، مجموعه‌ای با یک بنای اصلی هستند. این کمک می‌کند فضای نسبتا همگن و متناسب با آن بدعت-بداعت در اطراف بنا شکل بگیرد و آن غریبگی نامناسب نشود.

ویژگیِ دیگر داشتن ضمیمه‌ی فرهنگی است. تک‌تک این بناها توضیحی مفصل و هم خلاصه شده در دو سطر دارند که به شما می‌گوید: «آنچه در ذهنت و برایت غریبه است، کاملا آشنا است. مشاهده و مطالعه کن. منطقِ این بنا را خواهی آموخت.» ‏معمولا این ضمیمه‌ی فرهنگی ‌بر آمیختنِ هم‌زمانی-درزمانی استوار است.

ویژگی بعدی در بسیاری (و نه همه‌ی) این بناها، حضور غیرمسلمان‌ها، مسلمانان، دودینان و دیگرانی در خلق‌شان است. طوری واضح در آن دوران هر ایرانی‌ای، به دلیلِ ایرانی بودنش، حق و امکان آفرینش داشته.

با این‌که گاهی از معماری لذت می‌‌برم، این هنر بهترین علاقه‌ام نیست. دانشی هم در این زمینه ندارم. اما در نهایت فکر کردن به یک سوال من را واداشت این چند خط را بنویسم. با گذشتِ بیش از چهل سال از انقلاب هنوز هیچ بنای شاخصی در ایران خلق نشده است. آیا این بخشی از ناهنجاریِ این دوران است؟
@sugarffrree
3.3K viewsedited  18:20
باز کردن / نظر دهید
2022-04-04 20:41:21 «بهترینِ خودت باش.» کس‌خل گفت.
@sugarffrree
13.3K views17:41
باز کردن / نظر دهید
2022-03-19 19:20:02 -«ما به جای گل گلدون گل هدیه می‌دیم. موندگارتره.» کس‌خل گفت.

آیا تو هم مثل من بعد از شنیدنِ جمله لبخند می‌زنی؟ بعدش می‌شود به این فکر کرد، که هدیه‌دهنده از این‌هاست که تصمیم دارد، تاثیرگذار باشد، مثبت باشد و این را اعلام می‌کند. از این‌هایی که گوهِ اضافی می‌خورند ولی عمل نمی‌کنند. چون مفید بودن و تاثیرِ خوب داشتن به حرف زدن نیست، توانایی، عمل و زحمت لازم دارد.

نکته آزاردهنده فقط انفعال ‌و شعار نیست، دخالت در حریم هم است. این‌که هدیه دهنده برای گیرنده تصمیم می‌گیرد که چیزی را نگهداری کند، یک موجودِ سبزِ آسیب‌پذیر را آب بدهد، نورش را تنظیم کند و برگ‌هایش را دستمال بکشد. البته که این کارها ایرادی ندارند، حتا شاید مفید هم باشند، ولی وقتی خودِ آدم انتخابش کند.

جمله، برایم، وجه بامزه دیگری هم دارد. همیشه آدم‌هایی که به ماندگاری وزنی افراطی در برابرِ مصرف کردن می‌دهند، حالم را به هم زده‌اند. مادری که به فرزندش می‌گوید همه شکلات‌هات رو الان نخور تا فردا هم شکلات داشته باشی، یا مردِ خسیسی که رستوران و سفر نمی‌رود تا پول‌هایش کم نشوند و حالا میهمانی که نگران پژمرده شدنِ دسته‌گل رویِ میز نشیمنِ خانه‌ام است و به جایش گلدان «با ماندگاری» هدیه می‌دهد. تهِ ذهنم همه این‌ها که احتیاط در لذت بردن از زندگی دارند، حقیرند. از تمام شدن می‌ترسند، این‌که از سر ضعف یا حقارت فردا بی‌چیز شوند یا حسِ بی‌چیزی بکنند.

دنیا جای بدی شده، انقدر پیچیده که برخی آدم‌ها نمی‌توانند یک هدیه ساده بدهند، بدون سعی در تاثیرگذاری، رها از حقارت و بدونِ گوه خوردن.
@sugarffrree
17.6K views16:20
باز کردن / نظر دهید