بدونِ شِکَر

2021-06-06 19:38:18 سعی‌ای مجدانه، چیزی جوشیده از درون، در بیانِ دردش، رنجش داشت. گفت: «دچارِ رنجِ تعارضِ نیهیلیسم و عرفان در چارچوبِ فرا-اگزیستانسیال با قرائتی لکانی است.». متاثر شدم و فکر کردم کاش برود دکتر. شاید یک جراحیِ پروستات به او‌ کمک کند.
@sugarffrree باز کردن / نظر دهید

2021-05-28 21:11:38 نگاهِ نفرت‌انگیزش را رویِ سه ترنسِ مظلوم که با شادی حرف می‌زدند و می‌خندیدند، تشخیص دادم.
‏من هم از او متنفر شدم، از پیرمردِ هوموفوبِ نادان. و‌ به یاد آوردم نفرت یک زنجیره است.
@sugarffrree باز کردن / نظر دهید

2021-05-24 21:10:33 از اسرارآمیز بودنِ آخرین بوسه این‌که معمولا موقع وقوع نمی‌دانی، این آخرین (بار) است. آخرین‌‌ها همین هستند. آخرین بار که در آغوش‌ش گرفتی، آخرین قدم زدن با او، آخرین غذایِ مشترک، آخرین فیلمی که با هم دیدید، و آخرین بوسه هم. اولین‌ها نقطه مقابل این هستند. اولین بوسه، اولین آغوش، اولین خنده مشترک، اولین مستی همراهِ هم، اولین سیگار کنارِ هم پس از سکس، این‌ها همه ناشی از خواستنِ تو، خواسته‌ات، هستند، کنترل‌شده و نتیجه اراده‌ تو، برعکسِ آخرین‌ها که معمولا خارج از کنترل هستند. و وقتی همه‌چیز تمام شده هر دو جلوی چشمت تصویر، تداعی، می‌شوند، اولین‌ها و آخرین‌ها. و اگر تو هم حسرت خوردن را دوست داری، یکی برایت تلخ است، و دیگری کم‌تر تلخ‌.
@sugarffrree باز کردن / نظر دهید

2021-05-17 20:16:36 زنِ زشت حتا از جذامی هم غم‌انگیزتر است، که دومی خود می‌داند زیبا نیست و اولی نه.
@sugarffrree باز کردن / نظر دهید

2021-05-13 19:49:24 تاکید داشت که آدمی معمولی است. دلیلِ اصرارش روی این واضح را متوجه نشدم. مطمئن نیستم، ولی معمولا آدم‌ها این‌جور مواقع سعی دارند فکر کنند متفاوت هستند.
@sugarffrree باز کردن / نظر دهید