آدرس کانال:
دسته بندی ها:
حیوانات ,
اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین:
4.28K
توضیحات از کانال
“Don’t tell me what I’m doing; I don’t want to know.”
- Federico Fellini
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
1
4 stars
1
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
0
آخرین پیام ها 12
2021-12-16 23:37:43
He’d go through hell happily knowing that he’d be able to feel something that somebody else has also felt. Yes to melancholic experiences, yes to insomnia, hunger, anxiety, loneliness, dizziness. Yes to love at any moment, love at its highest if it’s possible. Yes to killing, fucking, dying. Yes to anything that may come.
“What’s literature?” He asked. The answer is very short: people.
A stranger to be looked at, a stranger to be found, a stranger to be felt. Someone unknown living inside you. Someone unknown looking at you. Someone unknown sitting right next to you.
664 views20:37
2021-12-16 23:14:38
“Am writing you only to cool out so please forgive me. I don’t know why people shouldn’t write to each other anyway. They did in the old days. But now I guess all they want is to be on Television.”
- An excerpt from Ernest Hemingway’s letter to Arthur Mizener, 1950
721 views20:14
2021-12-16 15:03:36
503 views12:03
2021-12-15 20:49:30
758 views17:49
2021-12-13 00:04:26
Humans were different, they had something special because with "love" they became alive. Said the Persian poets. Humans were nothing but corpses. Then love gave them individuality. It was love that couldn’t be stolen or looked at. Remember what Attar said? The Satan could go anywhere but to the heart.
So yeah, you don’t gain the thing that makes you, you. You already have it. You just shouldn’t lose it. Don’t lose your emotions, your aliveness, your thing.
779 views21:04
2021-12-12 23:53:50
شاید واقعاً فقط سلیقهی مشترک با وس اندرسون داشته باشن یا اینجوری ازش قدردانی کنن یا حالا هر چی ولی هر فیلمی که وایب وس اندرسونی داره ولی خود وس اندرسون نساخته، هر چند که در جای خودش قشنگ باشه، دیدنش اذیتم میکنه. همینطور اونهایی که خیلی وایب اولیهی گدار رو دارن ولی گدار نساخته. یا کلاً هر فیلمی که شاید تلاش نکنه تقلید کنه ولی درکل مدام یادآور یکی دیگهست. کسی نگفته فلان چیز فقط برای وس اندرسونه ولی خب وقتی وس اندرسون این کار رو میکنه، خب که چی تو هم همون رو انجام بدی؟ اندرسون هست دیگه.
805 views20:53
2021-12-11 06:39:04
1.1K views03:39
2021-12-11 06:38:32
Good morning!
1.0K views03:38
2021-12-09 17:28:40
نوشتن دربارهی کاساوتیس کار خیلی زیاد سختیه. سخته چون آدم فکر میکنه با نوشتن، اون همه شور رو از بین میبره. انگار که سعی میکنی اون همه زندگی رو برداری و تبدیلشون کنی به حروف روی کاغذ، به افکار، و بعد به خودت میای و میگی چه جنایتی! زندگی که نباید حبس شه، حتی بین فکر و کلمه! زندگی، فیلمهای کاساوتیس، رو باید در لحظه دریافت کرد، بدون پیشفرضها، بدون اسمها و چارچوبها. باید با زندگی همراه شی، بپری تو هوا و اجازه بدی که دستت رو بگیره، قلبت رو پر کنه، دیوانهات کنه، کاری کنه دور خودت بچرخی، بری بالای کاناپه، انگشتهات رو ببری تو هوا، با تمام وجودت قهقه بزنی، باید با زندگی همراه شی و اجازه بدی مستت کنه. تلاش برای فهمیدن زندگی، فقط تجربهی تو رو محدود میکنه.
بعد هم احساس ناتوانی میکنی چون اگه کلمات به کمکت نمیان، پس چهجوری میشه اون همه عشق رو بیان کرد؟ اینجاست که کاساوتیس رو میبینی که داره میخنده و بعد با خودت فکر میکنی شاید هم عشق هیچوقت قرار نبود بیان شه. که شاید عشق از تمام فرمهای دنیا فراریه.
از طرفی، نوشتن برای کاساوتیس راحتترین کار دنیاست. فقط کافیه بنویسی جان عزیز… و بعد میبینی که کلمهها پشت هم ردیف میشن. هیچ جای شکی باقی نمیمونه. اطمینان داری و میدونی جان هیچ انتظاری ازت نداره بهجز اینکه راحت باشی و تلاش نکنی چیزی باشی که نیستی. یادت میاد آدمهای فیلمهای جان کاساوتیس درست مثل پسربچههای سامپهان و نه تنها در جایگاه خودشون بسیار دیدنیان بلکه صفحهی خودشون رو هم دارن. وقتی کاساوتیس پشت دوربینه هر آدمی بهاندازهی کافی فرصت داره، هیچکس غیرواقعی نیست، هیچکس جزیی و بیاهمیت نیست و درست وقتی که همهچی دست به دست هم داده که با خودت راحت نباشی، کنار کاساوتیس نمیخوای هیچی رو دربارهی خودت تغییر بدی.
جان عزیز،
با فیلمهات وسط دریای طوفانی پرت شدم و دست و پا زدم که خفه نشم. گریه کردم، بدندرد گرفتم، عصبی شدم، عرق کردم، نفسم بند اومد، خندیدم، بیقرار شدم و بعد در کمال ناباوری، یک انسان رو حس کردم. یک انسان واقعی رو، با تمام درد و شور و عشقش.
جان کاساوتیس نهم دسامبر ۹۲ سال پیش به دنیا اومد.
626 viewsedited 14:28