Get Mystery Box with random crypto!

سوخت اجاق ها ، تنور ، دکدو و فر، همه و همه ، هیزم و کنده بود. | دانشنامه طبس گلشن

سوخت اجاق ها ، تنور ، دکدو و فر، همه و همه ، هیزم و کنده بود.
(بعضی از مردم ، یکی دو چراغ نفتیِ والُر یا پِریموس هم داشتند که گاهی با آن غذا می پختند که می توانست جایش ، در همان مطبخ باشد یا در یک فضای ترو تمیز تر، نزدیک مطبخ)
دَکدو ، باربیکیویِ امروزی بود (برای همین، ما در خانه مان به باربیکیو ، به شوخی می گوییم ؛« دَکدوکِیو» !)
در سقف این ایوان بادگیر هایی بود که برخلاف بادگیر های معمولی، دهانه هایش رو به جنوب بود، پشت به باد، با کاربریِ دودکش.
چهارمین ایوان هم می توانست به همان تخت و پَرخو ها اختصاص یابد و مثلاً دهانۀ حوضِ آب خوردن هم در همین ایوان باشد .
حوضِ آب خوردن ، اتاقکی در زیرِ زمین بود و دهانۀ آن معمولا در مطبخ قرار داشت. این حوض با آب نهر و در موقعیت های که اطمینان بیشتر به تمیزی آب بود ، پر می شد.
آب مصرفی آشپزی و خوردن را با سطل و طناب یا با تُغول و اِشکِلَک از حوضِ چاه مانند ، بیرون می کشیدند.
تغول ، همان کوزه است و اِشکِلَک ، چوبِ بلندی بود که در انتهای آن زنجیری و در انتهای زنجیر ، چوبی کوتاه.
چوب بلند حدود ۲ متر طول داشت و زنجیر و چوب کوتاه هر کدام ، حدود ۳۰ سانتیمتر.
چوب کوتاه و زنجیر از دستۀ کوزه عبور می کرد و طبعاً کوزه به آن آویزان می شد.
در وسط مطبخ ، چاهَک قرار داشت . چاهک به معنی چاه نیست ، بلکه گَودالَکی آجری بود ، که در کفِ آن سوراخ و مجرایی وجود داشت که فاضلاب را به چاه مطبخ هدایت می کرد.
چاهک ، وظیفه ای شبیهِ سینکِ ظرفشویی های امروزی را به عهده داشت.
بعد ها ، وقتی شهر ، لوله کشی آب شد ، در خانه های که لوله کشی آب داشتند ، یک شیر آب هم کنار چاهک نصب کردند.
سقف وسط مطبخ ، گنبدی بود و در وسط گنبد یک سوراخ بزرگ ، به قطر کمتر از یک متر قرار داشت . همچنان باز و بدون درپوش.
این سوراخ ، کال نامیده می شد.
کال مطبخ، برای کمک به تهویه و خروج دود و دمِ آن بود . ناگفته نماند که علی رغمِ وجود بادگیر های دودکش و کال ، سقف و دیوار های بلندِ مطبخ ها کاملا سیاه بود . سیاه از دود و دَمِ سالیانِ سال.
یک طناب یا زنجیر بلند ، نیز از سقف آویزان بود و در انتهای آن یک چنگَکِ آهنیِ چهار شاخه قرار داشت که دقیقاً در بالایِ چاهک قرار می گرفت.
مشکِ ماست ، کیسه ای که می توانست حاوی گوشتی باشد که قرار بود بپزند و عجالتاً باید از دستبرد گربه ها محفوظ می ماند و امثال آن ، در ارتفاع دومتری ، از چنگک ها آویزان می شد.
در بدنۀ سقفِ گنبد ، لانۀ هَشیک ها (پرستو ها) قرار داشت . یک یا دو لانه که هشیک ها با قطعات گِل ، ساخته بودند.
هر سال با شروع فصل بهار، یک یا دو جفت پرستو در مهاجرت های سالانه شان به هریک از خانه های طبس وارد می شدند و در لانه های قدیمیِ سالهای قبلشان ، عمدتاً سقف مطبخ ها یا امثال آن ، سکونت می کردند ، تخم می گذاشتند ، بچه هایشان را پرورش می دادند و در اوایل پاییز هم ، یک روز ، هزاران هشیک، با طُبَس خداحافظی می کردند و به سمت سرزمینهای گرم تر - احتمالاً آفریقا - سفر می کردند.
قبل از آمدن هشیک ها و در جریان خَنَه رَویِ (نظافت) قبل از عید نوروز ، از همان کالِ سقفِ مطبخ ، با یک پیشکِ خرمایِ بلند ، غالِ هشیک ها را هم تمیز می کردیم.(غال = لانه)
هوچ های هشیک ها را تعویض می کردیم (هوچ = تاب) یا هوچ های جدید برایشان می ساختیم.
یک تکه نخِ مقاوم ، به طول حدود ۸۰ سانتیمتر را به دو طرف یک چوب یا نیِ باریکِ ۳۰ سانتیمتری می بستیم . یک مشت گلِ رسِ چسبناک یا گچ را «وسط» نخ قرار می دادیم .
مجموعه را به سمت سقف گنبد پرتاب می کردیم . گِل به سقف می چسبید و نخ و چوب، در قالب تاب یا همان «هوچِ هَشیک» ایجاد و آویزان می شد.
ورود و خروج هشیک ها به لانه هایشان، از طریقِ کالِ سقفِ مطبخ بود.

محمد مهدی امینیان مدرس
خرداد ۱۴۰۰
@tabasihayemashhad

" دانشنامه طبس"
https://www.instagram.com/tabasenc_ir/

رسانه تخصصی هویت و فرهنگ طبس
Tabas ENCyclopedia
@TabasENC