Get Mystery Box with random crypto!

نامه‌‌ی تاریخی جوردانو برونو به پاپ كِلِمِنت هشتم؛ عالیجناب پ | تفکر

نامه‌‌ی تاریخی جوردانو برونو به پاپ كِلِمِنت هشتم؛

عالیجناب پاپ كِلِمِنت؛
جانشینِ "خودخوانده‌ی" مسیح!

از اینكه به شما نامه می‌نویسم خوشحالم، اما می‌دانم که این شادی پایدار نیست؛ زیرا به‌زودی عقوبتِ آن‌را كه حداقل حبس است، خواهم دید.
شگفتا كه به خدا می‌توان نامه نوشت اما به شما نمی‌توان! پس من با نگارش این نامه به خودكشى دست زده‌ام.
متأسفم از اینكه باید شما را "جانشین مسیح" خطاب كنم؛ هرچند با قیدِ "خودخوانده!"
به‌راستی شما كجا و خدا و مسیح و دین كجا؟
من مردِ مناظره‌ام و به مناظره دعوت‌تان می‌كنم تا انحراف و ستیزتان با مسیح را اثبات كنم. اما می‌دانم كه به این مناظره تن نمی‌دهید؛ به این بهانه كه شأنی برای خود قائل‌ هستید فراتر از شأنِ مسیح! و آن شأن كذایی، از مناظره با چون منی بازتان می‌دارد. آن شأن بقدری مغرورتان ساخته كه می‌ترسم حتی این نامه را هم نخوانید.
به اصل مطلب می‌پردازم.
شایع كرده‌اید كه من به جرم ترویج اندیشه‌های "كالون" و "لوتر" و انكار تثلیث و تحسین و تأیید "هیئت كوپرنیكی" از دین مسیح خارج و مرتد شده‌ام. هراسی نیست. "ارتداد" روی‌گرداندن از بندگی خداست نه انكار آنچه در انجیل و موعظه‌ها و خطابه‌های شما و گماشتگان‌تان در كلیساها روز و شب برای عوام‌الناس خوانده و گفته می‌شود.
بدبختانه گویا شما و گماشتگان‌تان باورتان شده كه آنچه به‌نام دین به مردم القا می‌كنید، دین است. مَثَلی هست كه دروغگو در اثر كثرت دروغگویی، خودش هم سرانجام دروغ خود را باور می‌كند. وقتی خودِ شما دروغ‌هایتان را باور كرده‌اید، دیگر چه امیدی به مردم ساده‌دل و عوام است كه حقیقتِ دین را دریابند؟
سال‌هایی كه ساكن صومعه بودم، می‌شنیدم كه روحانیون در خلوتِ خویش وقتی سرخوش بودند، می‌گفتند:
"یك مریدِ خَر بِه از یك دهِ ششدانگ!"
می‌پنداشتم این‌را به شوخی می‌گویند؛ اما بعدها دریافتم كه برای ادامه‌ی حیات در كسوتِ روحانیت، باید به‌دنبال جذب این مریدها باشم تا بتوانم به حیاتِ كلیسا و دین كمك كرده باشم!
چیزی نگذشت كه از صومعه گریختم. در حقیقت از خدایی كه پایداریِ دین خود را بر حماقت، جهل و نیرنگ عوام‌الناس قرار داده بود، بیزار و گریزان شدم. در حقیقت، از خدای شما عالیجناب پاپ و گماشته‌های كلیسایتان گریختم.
اما خدایی كه در بیرونِ صومعه به او دست یافتم و او را شناختم، خدایی است كه در همه‌ی ذراتِ این عالم، وجود و حضور دارد و ازجمله در صورتِ ناسوتیِ هستی كه مشهودِ ماست، تجلّی كرده است.
خدایی كه در بیرونِ كلیسا حضور دارد، خدایی متنفر از دروغ است. خدایی است كه روحانیان را به رسمیت نمی‌شناسد و آنان‌را بخاطر دریافت پول از مردم در آخرت مجازات خواهد كرد. و چه زیبا و باشكوه است روزی كه مردمِ پاكدل و درستكار روانه‌ی بهشت شوند و شما روحانیان در آتش قهر خدا بسوزید!
این خدا بسیار بزرگتر، مهربانتر و بخشنده‌تر از خدای شما روحانیان است. خدای شما روحانیان كه او را در كلیسا می‌پرستید كسی نیست جز شیطان.
شما هیچ شاخصی را برای سنجشِ اعمالِ خود به رسمیت نمی‌شناسید. خود را "عینِ عدل" می‌دانید. آیا مسیح هم اینچنین بود؟ یقین دارم مسیح هم اگر امروز در كنار من بود، مرتد می‌شد؛ زیرا از دیدن شما كه به جای او نشسته‌اید مطلقاً به انكارِ مسیحیت می‌پرداخت و شاید هم از نبوتِ خویش شرمسار و پشیمان می‌شد!
روزی كه شیطان در كاخ شما به هیجان آمد و آتش جنگ علیه آن خلیفه‌ی نادانِ مسلمان را برافروخت، آیا "پاپ اوربانوس" نمی‌توانست به‌جای گسیل‌داشتنِ سربازان، از درِ گفتگو با آن خلیفه‌‌ی دیوانه درآید؟
قطعاً می‌توانست؛ اما در طول تاریخ همواره جاه‌طلبیِ حاكمانِ دینی، با فرامین و تكالیف الهی در ستیز بوده و هست.
شورای اسقف‌های كِلِرمون هم فتوا داده بود كه كشتارِ مسلمانان، گناهان را پاك می‌كند و دیگر نیازی به پرداخت كفاره‌ی گناهان نیست!
آیا مسیح و محمد گفته بودند برای نجات بیت‌المقدس دو قرن جهان را به خاك و خون بكشانید؟
می‌دانم كه این نامه سندی خواهد بود برای آوارگی و شاید مرگ من، و دیر یا زود شومیِ آن گریبانگیرم خواهدشد. اما خوشحالم كه آنقدر احمق نیستم تا عالیجناب پاپ را به‌جای خدا و به‌جای مسیحِ پیامبر و در مقامِ عصمت بنشانم!

جوردانو برونو
@Tafakkor