.پسره عاشق خواهرش شده ومیخواد بهش تجاوز کنه تا ازدواج نکنه ولی | رمان تقدیر عشق
.پسره عاشق خواهرش شده ومیخواد بهش تجاوز کنه تا ازدواج نکنه ولی..
https://t.me/joinchat/giSIig3piMc2ZGE0
دستم و از دستش کشیدم بیرون و پا به فرار گذاشتم. اونقدر دوییدم که به نفس نفس افتاده بودم و با برخورد با سنگ بزرگی پخش زمین شدم. جیغ بلندی کشیدم و خواستم به سختی بلند شم و فرار کنم که چهره دانیال و دیدم.
دیگه قدرت فرار نداشتم و زدم زیر گریه. _دانیال، تروخدا بهم دست نزن..شب عروسیمه، نامرد کدوم برادری به خواهرش تجاوز میکنه؟ تو دهنی محکمی بهم زد. _خفه شو، تو مال منی دریا..به هیچکس نمیدم. دستم و گرفت و پرتم کرد یه گوشه.
سریع اومد خیمه زد روم و قبل اینکه بخوام حرفی بزنم با ..