ناگهان انقلاب بارید (قسمت ششم) روشنفکران و روحانیت تقی رحما | تقي رحماني
ناگهان انقلاب بارید (قسمت ششم)
روشنفکران و روحانیت
تقی رحمانی
در تحلیلهای بعد نشان میدهیم که انقلاب چه سرنوشتی پیدا میکند و چرا همه انقلابها با وجود تمام تفاوتها ابتدا به سمتوسوی رهایی و سپس دیکتاتوری دارند و بعد امکان گشایش، آن هم نه منطبق بر خواستههای انقلاب در آن به وجود می آید!
«یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب کز هر زبان که میشنوم نامکرر است» انقلاب ۵۷ ایران هم بررسیهای خاص خودش را دارد.
چون بین رهبری و پیشتاز شدن تفاوت وجود دارد،اما معمولاً این تفاوت اعمال نمی شود و این مساله در محاسبه توان و تحلیل جریانهای روشنفکر به نظر نمی آید. بهطوریکه حتی جریانهای روشنفکری در دوره خاصی در انقلاب ایران از سال ۱۳۵۷ وقتی که اعتراض و تظاهرات مردم جدی شد هر کدام به آقای خمینی نزدیک شدند تا دیگری را حذف کنند یا جای خودشان را بزرگ تر کنند. حتی روشنفکران ملی- مذهبی و ملی که دارای گرایشهای چپ و راست بودند هم این کار را کردند.
در میان روشنفکران ایرانی، روشنفکران ملی و روشنفکران مذهبی که برخی از آنها هم چهرههای سیاسی بودند و در جامعه شناخته شده تر بودند و اقبال بیشتری در تأثیرگذاری در روند انقلاب داشتند و خودبهخود در جایگاه رهبران انقلاب و مدیران انقلاب قرار میگرفتند، تیپی مثل دکتر یزدی دست راست آقای خمینی در نوفل لوشاتو پاریس است،و حتی ایده آمدن آقای خمینی از عراق به پاریس بیتردید از جانب آقای یزدی است و شورای انقلاب نیز ترکیبی از نیروهای نهضت آزادی و روحانیت است.
متن کامل
@mellimazzhabi