Get Mystery Box with random crypto!

خط خطی های شاعرانه

لوگوی کانال تلگرام tahereabazariherisi7 — خط خطی های شاعرانه خ
لوگوی کانال تلگرام tahereabazariherisi7 — خط خطی های شاعرانه
آدرس کانال: @tahereabazariherisi7
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 10.98K
توضیحات از کانال

‌﷽ ؛
هذا من فضل ربی♡
خودِ طاهره اباذری هریس
[ چاپ شده ها:
یک مشت بغض کال ]
کپی با نام نویسنده آزاد
صفحه ی اینستاگرام من:
Instagram.com/_u/TahereAbazariHerisi7

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 48

2021-07-28 00:18:57 از دست رفته ام ولی باور نمی کنی...
از دَست رفته ای چرا باور نمی کنم؟!

#طاهره_اباذری_هریس

| @TahereAbazariHerisi7
892 views21:18
باز کردن / نظر دهید
2021-07-27 19:49:38 باور کن هرچیزی یه وقتی داره، هر اتفاقی به وقتش خوشه، به موقعش به دل می‌شینه، به موقعش به دل می‌چسبه. بعدش دیگه از دهن میفته، از چشمِ دل میفته...
الان که جوونی باید دل بدی به خواسته ی دلت. الان که جونشو داری باید با همه ی توانت بدوئی تا برسی به مقصود دلت. وگرنه امروزت که بشه فردا و جوونیت که بشه پیری، گیریم که هی با خودت بگی هنوز دلم جوونه، گیریم که رژِ قرمزِ جیغ بزنی و پیراهنای مردونه ی رنگِ شاد بپوشی، دیگه نه پاهات قوتِ دوئیدنو داره، نه دستات زور چنگ زدن به ریسمون آرزوهاتو!
باور کنی یا نه، جونِ جوونی که از پاهات بره، دو قدمم که برداری سمت خواهش دلت، نفست می‌گیره، به نفس نفس میفتی...
تا دیر نشده حرفِ دلتو گوش کن،
تا دیر نشده با دلت راه بیا،
همین امروز بشین پایِ دلت و درداش...
باور کن فردا دیگه خیلی دیره،
خیلی دیر!

#طاهره_اباذری_هریس

| @TahereAbazariHerisi7
1.1K views16:49
باز کردن / نظر دهید
2021-07-27 07:13:25
وُسعم که به داشتنت نرسید...
خیالَت را دودستی چسبیده ام!

#طاهره_اباذری_هریس

| @TahereAbazariHerisi7
288 views04:13
باز کردن / نظر دهید
2021-07-27 05:52:21 می آورم بالا خودم را بین اشک و دود
ویرانم و آوار و خنجر خورده و نابود

می خواهمت، اما نمی‌خواهی مرا دیگر...
این عشق می سوزد مرا در آتشِ نمرود

سنت شکستم عاشقم باشی، ولی حالا...
زخمم، جذامم، یک روانی، یک زنِ مطرود

دریایی و دور و برت مانندِ من کم نیست
فرقی به حال تو ندارد حسرت این رود...

گفتم دعا کن سهم من باشی از این دنیا
گفتی دعا کن از سرت عشقم بیفتد زود!

می خندی و گم می شوم در گریه بعد از تو
می خندی و گم می شوم مابینِ اشک و دود

#طاهره_اباذری_هریس

| @TahereAbazariHerisi7
386 views02:52
باز کردن / نظر دهید
2021-07-26 10:57:48
از من و تو
از ما
از آن‌ آتشِ بی وقفه
از آن عطشِ بی پایان
جز تکرار مکررات
چیزی به جا نماند
تلخ بود
ولی واقعیت داشت
که حیاتِ عشق
در نرسیدن بود!

#طاهره_اباذری_هریس

| @TahereAbazariHerisi7
1.0K views07:57
باز کردن / نظر دهید
2021-07-25 21:26:33 مامان هیچوقت لباس عروس نپوشیده بود،
حتی روز عروسیش!
یعنی عمه کوچیکه م نذاشته بود که بپوشه، گفته بود ما مادرمون مریضه و جا واسه این تشریفات نداریم فعلا و با همین بهونه ی الکی، یه عمر حسرت رخت سفیدِ عروس پوشیدنو گذاشته بود به دلِ مادرِ تازه عروسِ من!
بچه تر که بودم، موقع بافتن موهام برام از اون موقعا می گفت که حتی نذاشته بودن بره آرایشگاه و براش مشاطه گر آورده بودن خونه...
دست می کشید توی موهامو با خنده تعریف می کرد که چقدر دلش می‌خواسته روز عروسیش موهاشو شینیون کنه و تاج عروس بذاره، اما مشاطه‌گر پیر و اختصاصی خانواده ی پدری بلد نبوده و کلی با اتوی موی قدیمی کف سرشو سوزونده بوده تا موهای موج دارشو فرتر کنه!
یه وقتایی که به شوخی می گفتم مامان بذار از نو برای تو و بابا یه عروسیِ مفصل بگیریم که لباس عروس و شینیون و تاج عروس و آرایشگاه و کلی مهمون و بزن بکوبم داشته باشه، می خندید و می گفت:
دیگه خیلی دیره!
می‌گفت:
توی زندگیِ هر آدمی یه حسرتای کوچیکی هستن که هیچ‌وقت از یاد نمیرن، هیچ‌وقت آتیششون توی دل آدم خاموش نمیشه، دردشون فراموش نمیشه، تا ابد حسرت می‌مونن...
می گفت:
درسته الان دیگه اون جوون ۱۸ ساله نیستم که واسه یه لباس سفید اون‌قدر ذوق و شوق داشته باشم و برام مهم باشه اما بعد این همه سال، بار حسرتِ اون یه روز رو دوشِ دلمه هنوز!
می‌گفت:
بعضی حسرتا شاید خیلی کوچیک و سطحی به نظر بیان،
اما اندازه ی یه اقیانوس عمیقن،
غرق می کنن آدمو!
راستشو بخوای این روزا بیشتر فکر می کنم به مامان و حسرتاش،
به عمه ی کوچیکم و کاراش،
به خودم،
به تو،
به حسرتای کوچیکی که تا ابد به دلم می‌مونن،
به حسرتای کوچیکی که خیلی بزرگن...
مثل جانم شنیدن از لبات،
مثل ترکیب اسمم با صدات،
مثلِ‌‌‌..‌.
مثلِ گرفتن دستات!

#طاهره_اباذری_هریس
#عاشقانه‌های‌یک‌هوشبر

| @TahereAbazariHerisi7
692 views18:26
باز کردن / نظر دهید
2021-07-25 13:41:28 شهر
خانه
وطن
چه فرقی می‌کند؟!
هرجا که تو نباشی غربتِ من است!

#طاهره_اباذری_هریس

| @TahereAbazariHerisi7
1.0K views10:41
باز کردن / نظر دهید
2021-07-25 12:23:18 با عشوه و با ناز و جان دل برده از او!
سوسن که نه! ریحانه جان دل برده از او!

فرقی ندارد زشت و زیبا،‌ ساده یا داف!
هر دختری در این جهان دل برده از او!

مریم، ثریا، عاطفه، باران و نرگس...
یک بار این، یک بار آن! دل برده از او!

هم در مجازی، هم درونِ واقعیت...
این جدی و آن محض فان دل برده از او!

آداب دل بردن بلد بوده ست و این بار...
یک دختر آداب دان دل برده از او!

ناهید و خورشید و ستاره، یا که مهتاب...
گویا تمامِ آسمان دل برده از او!

هم دختر مشدی فلانی - مردِ رعیت -
هم دختر زیبای خان دل برده از او!

یک دفعه با بی مهری و یک دفعه با ناز...
گاهی چنین، گاهی چنان دل برده از او!

چون گربه صد جان دارد این آقا فلانی!
یک جان که نه! صد جانِ جان دل برده از او!

#طاهره_اباذری_هریس

| @TahereAbazariHerisi7
1.1K views09:23
باز کردن / نظر دهید
2021-07-25 06:52:47 دلِ ما آدم های ساده ی خوش باور،مسافرخانه ی بینِ راهی نیست که خسته از گذشته و راهی که طی کرده اید، بیائید و چند صباحی در حریمش خستگی در کنید و با مهرمان مرهم‌ بگذارید روی زخم های رابطه ی قبلیتان و بعد که حال و هوایتان بهتر شد،
راهتان را بگیرید و بروید پی آینده و مقصد و مقصودتان...
اگر ماندنی نیستید و قصد ماندن ندارید،
حوالی دل وفا مسلکِ ما توقف ممنوع است،
حتی برای شما دوست عزیز!

#طاهره_اباذری_هریس

| @TahereAbazariHerisi7
1.1K views03:52
باز کردن / نظر دهید
2021-07-25 06:52:35
| @TahereAbazariHerisi7
1.1K views03:52
باز کردن / نظر دهید