. پیشتر از مجموعهی منفعلی با عنوان 'انجمن فیلسوفان مرده' رون | تحلیل و رصد
. پیشتر از مجموعهی منفعلی با عنوان "انجمن فیلسوفان مرده" رونمایی کردهام. اینها نه اینکه مُردهاند، بلکه نفس میکشند و از قضا بازدم نیز دارند! مرادم از اطلاق چنین عنوانی؛ تقلایی بیحاصل و کوششی بدون نتیجه برای جامعهای است که چشم به اندیشمندان و آوانگاردهایشان دوختهاند.
اگر این اعتماد از سر تقلید صرف یا حرفشنویِ بدون پیششرط باشد، همین اندیشمندان به برهوتِ ظلمانیشان رهنمون میشوند. از این رو، مراقبهی کامل نسبت به احوالات و راهکارهای چنین انجمنی را وظیفه همارهی خود میدانم.
بر این اساس، براین باور مومنم که علم و اندوختهی آدمی باید در خدمت جامعهی پریشان و مضطرب باشد، نه آنکه برای اظهار فضل در محافل آکادمیک بوده، یا تنها روانِ فخرفروشش را اقناع کند.
محسن برهانی، نخستین زنگ خطر را پس از اعدام محسن شکاری جوانی که تنها خیابانی را بسته بود، به صدا درآورد و در حکم محارببودنش تشکیک وارد کرد. در کشور، حقوقدانان بسیاری داریم، اما او یکتنه در مقابل احکامی که آزادیهای مصرّح اجتماعی را محدود کردهاند، به میدان آمده تا مگر در این بیغوله، چراغی برافروزد.