2022-10-06 12:16:24
سلام به همگی
اینکه درآمد همسرم چقدر هست و چقدر وام و قسط میده بماند...
به من ربطی نداره
میخوام از تلاش خودم بگم که این مهمه
من شاغل بودن رو دوست دارم
اینکه دوسه ساعتی بیرون از خونه فعالیتی داشته باشم و از فضای خونه دور باشم رو دوست دارم.
ازاینا مهمتر استقلال مالی رو خیلی خیلی دوست دارم
ولی مثل خیلی از خانوم ها تنبلی نکردم با مطالعه سمینار چهارم شروع کردم.
وسمینار چهارم آغاز موفقیت من بود..
تحولی عجیب و بزرگی در ذهن من ایجاد کرد که دیگه غیر قابل کنترل شدم و از شوهری که سفت و سخت میگفت کار نه ، یه شوهر رام و حرف گوش کن ساختم
البته قبلش رو خودم کار کردما
الکی الکی نبود که
آموزش های استاد عزیزم رو دیدم و مشاوره گرفتم و تک تک سمینارهای بی نظیرشون رو خوندم تا اول به خودشناسی برسم و توانایی هام رو بشناسم و به خودم ایمان داشته باشم و بعدش به فکر شغل باشم.
اصلش هم همینه
اول باید ذهن مون رو اصلاح کنیم بعد به فکر کسب و کار باشیم
اینو استاد همیشه میگم
با سیاست هایی که یاد گرفته بودم
با تمرین هایی گه یاد گرفته بودم
با خودسازی که انجام داده بودم
همسرم رو راضی کردم تا اجازه بده من بوتیک بزنم و زدم
یکم سخت بود ولی شد
اینکه با سختی به اهدافت برسی خییییییلی شیرینه
من از استادم یاد گرفتم که برای رسیدن به اهدافت بجنگم و زود ناامید نشم
نزدیک دو سال و خورده ای هست که بوتیکم رو دارم و خداروشکر خوب کار میکنم.
اما تو این دوساله چقدرررر حرف شنیدم از همسرم
یه وقتایی حالش خوب بود هیچی نمیگفت
یه وقتایی اعصابش خورد بود کلی ناامیدم میکرد:
-الکی برچی وقتتو تلف میکنی تو اون مغازه
-برای من عیبه که همسرم بره لباس فروشی کنه
-هیچی درنمیاری که هیچ تازه باید از جیبم بزاریم
-بچه رو اونجا ازابین میبری
وکلی امواج منفی که باید از تک تک شون رد میشدم بدون اینکه روی من تاثیر بزاره
اما من یه زن آموزش دیده هستم و این حرفا روی من تاثیری نمیزاره
میشنیدم ولی گوش نمیدادم
و برعکس ، این حرفا باعث میشد که مصمم تو و پرقدرت تر به کارم ادامه بدم.
حالا تو این گیر و دار وقتی میخواستم اینترنتی لباس سفارش بدم واس بوتیک، طرف حسابم کلاهبردار از آب دراومد و ده تومنم که با زحمت درآورده بودم رو برداشت و رفت
واااای حالا با همسرم باید چیکار میکردم ...چه جوری باید بهش میگفتم..حتما کلی مسخرم میکرد و کلی سرکوفت بهم میزد و همین کارم کرد
یک هفته تمام فقط سرکوفت زد بهم.
ولی من بیدی نبودم بااین بادها بلرزم.
بهم میگفت من اگه جای تو بودم دیگه مغازه رو جمع میکردم.
ولی من شاگرد استادجاودانی بودم و این طوفان ها روی من اثری نداشت.
با کمک استاد خودمو جمع و جور کردم و ادامه دادم و خداروشکر تونستم اون ده میلیون رو پر کنم.
اما این پایان کار من نبود و دیدم تو شهر کوچیکم اصلا ناخن کار وجود نداره و زود زود بااستاد درمیون گذاشتم و اموزش های لازم درموردش رو گرفتم(در مورد ناخنکاری نه هااا در مورد شغل دوم)
وبازم مثل همیشه راهکارهای استاد عالی بودن و کارساز
رفتم سراغ آموزش ناخنکاری و زود لوازمش رو تهیه کردم و شروع کردم و خداروشکر الان درآمد خوبی از ناخنکاری دارم..
اما اینجام باز همسرم سد راهم شد ولی من یه سد شکنم
میگفت اینکارت گناهه و اجازه نمیدم پول حروم بیاری
نمیدونم شایدم حق بااون بود
ولی قشنگ معلوم بود میخواد نزاره من ادامه بدم
اما من ادامه میدم و اصلا هم ناامید نمیشم و به فعلالیت هام ادامه میدم..
اما وقتی من شروع کردم به ناخنکاری بقیه هم به این فکر افتادن و الان سه چهارنفریم
اشکالی نداره
بزار اونام باشن
کیفیت کار هر کسی معرف کارش هست.
اتفاقا این خیلی خوبه که بقیه ازمن یاد بگیرن و به سمت موفقیت برن
تازه تو فکر یه کسب و کار دیگه ای هم هستم که در کنار این کارهام اونم شروع کنم
بله دوستان وقتی آموزش های استاد رو میگیری دیگه توقف ناپذیر میشی و غیرقابل کنترل
میخوام بگم که درامد همسر من زیاد نیست، کمم نیست
مشکل مالی نداریم
قرض و وامم نداریم
من بخاطر خودم خواستم برم شاغل شم.
چون یه جا موندن و درجا زدن رو دوست ندارم.
چون دوست ندارم زن فقط باید تو خونه باشه..
اکتیو و پرجنب و جوش بودن رو خیلی دوست دارم.
درکنار شغلم باید هم به بچه داریم برسم
هم به همسرداریم
هم به خونه داریم
پس احتیاج به یه برنامه ریزی و هدف گذاری داشتم
دوره هدف گذاری و برنامه ریزی استاد خیلی بهم کمک کردتا بتونم چرخ زندگیم رو متوازن بچرخونم
خلاصه که استاد خیلی تو موفقیت من تاثیر گذار بود
اگه ایشون نبودن الان من یه خانوم افسرده بودم
این روحیه من که دارم تلاش میکنم و برای خودم استقلال مالی دارم
باعث شد یکی از فامیل هامم ازمن یاد بگیره و یه کسب وکارخونگی رو شروع کنه و خیلی هم موفق هست تو کارش
واین برای من خیلی خوشایند هست که روی اطرافیانم تاثیر مثبتی گذاشتم و برای بقیه الگو هستم
141 views09:16