#تجربیات_خامی https://t.me/tajrobiatghazayi جلسه ی اول را با ذ | تجربیات و خاطرات قضایی
#تجربیات_خامی https://t.me/tajrobiatghazayi جلسه ی اول را با ذوق و شوق تمام حاضر شدم . دلایلی که برای اثبات خواسته تدارک دیده بودم؛ چنان متقن بود که استناد به هر کدام از آنان برای گرفتن رای مطلوب کافی بود .
مثل همیشه لایحه ی مفصلی نوشتم و جواب تمام سناریویی که فکر میکردم در جلسه ی دادگاه مطرح شود را در لایحه آوردم.
از صلاحیت دادگاه و قاضی برای رسیدگی به این کیس خاص و دلایل اثباتی و شرح تک تک آنها و حتی تمامی مستندات قانونی .
یک ساعت قبل از رسیدگی حاضر شدم و سعی کردم با پرس و جو از حاضرین روحیات قاضی رسیدگی کننده را درک کنم .
صحبت های مراجعین آب سردی بود که روی من ریخته شد و تمام اشتیاق من برای دفاعی جانانه؛ به سردی گرایید .
وقت رسیدگی با ۴۵ دقیقه تاخیر شروع شد . دیگه کلافه شده بودم و داشتم از کوره در میرفتم .
جلسه که شروع شد از قاضی محترم شعبه خواستم تا اظهاراتم را شفاها بیان کنم .
اجازه ی صحبت نداد و گفت بنویس. برای صحبت کردن اصرار کردم . با تعجب نگاهی به من کرد و گفت اینهمه لایحه نوشتی هنوز میخواهی صحبت کنی؟ گفتم فوت آخر رو برای جلسه ی دادگاه نگه داشتم .
اصرار من فایده ای نداشت و همچنان بر نوشتن اصرار کرد . منم گفتم اجازه ی دفاع شفاهی میخواهم و تقاضا دارم از حق دفاع خودم استفاده کنم.
قاضی محترم زیر بار نرفت و شروع کرد به صحبت در مورد اینکه شما خبر نداری که سر ما چقدر شلوغه و بحث آمار و ... صحبت هایش که تمام شد گفتم اتفاقا خبر دارم و ... و در آخر گفتم اگر اجازه ی صحبت به من میدادید الان حرفم تمام شده بود .
نهایتا کوتاه نیامد و شروع به نوشتن کردم .
قاضی محترم رفت توی دفتر نشست. نوشتن من تمام شد و هنوز برنگشته بود . وکیل محترم مقابل به رییس شعبه اطلاع داد که نوشتن وکیل مقابل تمام شد.
دو خطی نوشت و وکیل همکار شروع به نوشتن کرد . بعد از نیم ساعت قاضی دادگاه در جلسه حاضر شد .
گفت به علت تداخل وقت؛ جلسه را تجدید میکنم؛ و نوشت به علت تداخل وقت رسیدگی با وقت بعدی؛ جلسه تجدید می شود و جلسه ی بعدی هم به جهت شنیدن ایرادات شکلی وکیل محترم خوانده جلسه ی اول محسوب می شود . https://t.me/tajrobiatghazayi ادامه در مطلب بعدی