دژم"

2021-10-08 11:47:48 کتاب بخونید،برید بیرون،بخندید،غذا بخورید،موزیک خوب گوش بدید،ورزش کنید،دوروبرتونو مرتب کنید،برقصید،آشپزی کنید، خلاصه سرتونو همیشه به یک چیزی گرم کنید.
آدم اگر پر مشغله نباشه شروع میکنه به فکر کردن،
افکار منفی زیاد میان سمتش و انقدر غصه میخوره تا همه چیو زهر مار خودش کنه. باز کردن / نظر دهید

2021-10-07 13:08:38 اگه بخوام یه توضیح کلی راجع به مودم بدم اینجوری ام که وقتی دراز می‌کشم کلافه می‌شم، وقتی راه می‌رم خسته می‌شم، حرف می‌زنم عصبی می‌شم، حرف نمی‌زنم حوصلم سرمی ره، حوصله ی بیرونو ندارم، از خونه موندنم خوشم نمیاد، درواقع توی کلافه ترین حالت ممکنم. باز کردن / نظر دهید

2021-10-07 12:58:55 وقتی حالت خوب نیست هیچ چیز جز صدای اونی که دوسش داری نمیتونه آرومت کنه.
همه میگن وقتی بیتابی میکنی قدم بزن، آهنگ گوش کن، حموم برو. اما همه‌ی اینا جای خودش. تو قدم به قدم که شمارشو بگیری حس میکنی داری به آرامش نزدیکتر میشی...
وقتی باهاش از هر دری حرف میزنی و پا به پات میزنه به سیم آخر و صدای خنده‌هاتون باهم ترکیب میشه، اون لحظه‌ست که میفهمی هیچ چیز آرامبخش‌تراز کسی که بلده تورو آروم کنه نیست!
اصلا یادت‌موند که چرا دلت گرفته بود؟ این نسخه‌ی احساسی رو از من قبول کن.
زیر خاکستر. باز کردن / نظر دهید

2021-10-07 12:57:04 اگر با گفتن درد ها و مشکلاتم قرار بود گره ای از زندگیم باز بشه قطعا منم با یکی درمیون میذاشتم حرفای دلمو ولی میدونی حس میکنم دیگه کلا فایده نداره، حرف زدن با یکی دیگه برای من یکی نمیتونه کاری کنه، بخصوص وقتی میدونم درک نمیشم، به هیچ عنوان از هیچ جهت از هیچ دیدگاهی از طرف یکی دیگه درک نمیشم، پس جدی حرف زدن چه کمکی میخواد بکنه اونم وقتی میدونم قراره حرفای تکراری ای که خودم میدونم ولی عملی نمیکنم رو بشنوم؟

مارگریت باز کردن / نظر دهید

2021-10-07 12:20:10 باز کردن / نظر دهید

2021-10-04 20:14:03 ‏یه خیابونی هست طرفای پاسداران اسم کوچه هاش همه عاشق و معشوق های معروفه شیرین، خسرو، فرهاد، لیلی؛ جالب اینجاست همشونم بن بسته.
قشاع. باز کردن / نظر دهید

2021-10-02 22:46:36 چرا کسی‌رو که باهاش تو رابطه‌اید، انقد محدود می کنید؟ ‏تعهد یعنی دورت شلوغ باشه ولی قلبت فقط یه‌نفرو انتخاب کنه، وگرنه آدمی که هیچ گزینه‌ای جلوش نیست چجوری می خواد بهتون ثابت کنه که متعهده؟
قشاع. باز کردن / نظر دهید

2021-10-02 22:44:52 چیشد سیگاری شدی؟ یه شب بارون میومد خیلی تنها بودم. چیشد که ترک کردی؟ یه شب بارون میومد دیگه تنها نبودم. چیشد سیگارو دوباره شروع کردی؟ یه شب بارون میومد دوباره تنها شدم. چیشد آوردنت اینجا بستریت کردن؟ یه شب بارون میومد و خیلی تنها بودم تو خیابون دیدمش، اون تنها نبود.
قشاع. باز کردن / نظر دهید